به سوي بهشت جاودان


مريم فرجي گرمي چشمه

… نماز فراتر از توصيف است. در دنيا دو نوع عشق وجود دارد؛ يكي عشق حقيقي و ديگري عشق مجازي. اكنون صحبت از عشق حقيقي است. عاشق به كسي گفته مي شود كه عاشق عاشق ترين ها باشد و من عاشق خدا هستم و خدا هم عاشق ماست و كم تر كسي مي تواند به حدّ عاشق خدا بودن برسد و من خوشبخت ترين انسان هستم؛ چون به خداوند عشق مي ورزم. من مي توانم هم عاشق باشم و هم معشوق و خدا نيز، هم عاشق است و هم معشوق. عشق كه در من به وجود مي آيد به طور ناخود آگاه مرا به طرف معشوق كشيده و من به اين كشش احترام مي گذارم. اين كشش همان نماز است يا بهتر است گفته شود آن چه باعث اين كشش مي شود نماز است.



[ صفحه 253]



فرستنده ي اين متن بيست و سه صفحه اي با موضوع «تأثير نماز در اجتماع و سياست و فرهنگ» مريم فرجي گرمي چشمه از استان اردبيل است. نويسنده ي اين متن درباره ي نماز و عشق به آن سخن مي گويد. خداوند را هم عاشق و هم معشوق مي بيند، سپس به زيبايي، مُهر، سجاده و حالت نماز خواندن خويش را توصيف مي كند و آن گاه به سراغ قرآن مي رود. او تلفيقي بين نماز و قرآن به وجود مي آورد و نماز را نشانه مسلماني مي داند و نماز و قرآن را روشنايي دل مي شمارد.

موضوع انتخابي مريم فرجي «تأثير نماز در اجتماع، سياست و فرهنگ» است.


بازگشت