در امتداد نور


فاطمه زاهدي

دلم هواي شب هاي قشنگ جبهه را كرده است. جنگ براي رزمندگان، جنگ نبود كه دشوار باشد، جنگ براي آنان ميهماني اي بس زيبا بود و هركه به ميهماني مي رفت چه خوشبخت مي شد و تا



[ صفحه 187]



ابد ميهمان سفره ي يار مي ماند. نماز براي آنان در ميدان جنگ هم حتي حكم ستون دين را داشت. آنان به خاطر نماز و عشق به محبوب مي جنگيدند. پس حتي در ميدان جنگ و جهاد هم لحظه اي از نماز غافل نمي شدند. وقتي به نماز مي ايستادند، انگار به ميهماني خدا مي روند. انگار كه خدا دعوتشان مي كند كه به سوي او بيايند و چه عاشقانه مي رفتند.

فاطمه زاهدي هفده ساله است و در شهر گناباد زندگي مي كند. او قالب قطعه ي ادبي را انتخاب كرده است. نويسنده در قطعات خود به توصيف عناصر جنگ و جبهه و ارتباط آن ها با نماز و تعبير خاص نماز در آن فضا و مكان پرداخته است. هم چنين او به توصيف نمازگزار و اهميت و قداست نماز نيز اشاره مي كند. در متن او به مراحل مختلف و حضور و تأثير نماز در يكايك اين مراحل نيز اشاره شده است.

وي اين قطعات را با عناوين «آخرين نماز»، «سوار بر پيچك دعا»، «عاشقان نماز»، «پرنده اي كه عاشق پرواز بود»، «از خودم مي گويم»، «عطر گل ياس»، «دعوتنامه عشق»، «حكايت عشق»، «عشق و عرفان در نماز حسين عليه السلام»، «نماز شهادت در قفس عشق» و «به كدامين گناه» نوشته است.

زاهدي به خوبي فضاي جبهه و جنگ را توصيف كرده است؛ به طوري كه خواننده، بعد از مطالعه، خود را در آن فضا مجسم مي كند و فضا را به خوبي درك مي كند. هم چنين او بسيار عالي نقش نماز را در جبهه و ارتباط هر دو را با عشق بيان كرده است.



[ صفحه 188]




بازگشت