تجلي روح


مريم راستا

نماز تجلّي روح است و جست وجوي حقيقت. نماز زنده ي تاريخ است. روح ايمان است. شور مسلمان است. لرزش شانه ها، كليد مشكل ها و خانه ي د ل هاست.

اگر آواره اي، اگر سرگرداني، اگر يادت رفته است از كحايي، بيا تا كمي محراب را لمس كنيم.

اگر در اعماق يك چاه درمانده اي، يادت نرود بگويي: «لاحول ولاقوة الاّ باالله العليّ العظيم».

اگر تنها ماندي، اگر وحشت تو را فرا گرفت، يادت باشد محكم بگو «ايّاك نعبُد و ايّاك نستعين».



[ صفحه 181]



بعد از آن اگر در ترديد ماندي و اگر غم مبهمي دلت را آزرد، اگر چشم هايت زلالي اشك را درك كردند، احساس عجز نكن. يادت باشد در آن لحظه بگويي: «اهدناالصراط المستقيم».

اگر نامرادي روزگار، در تنگناي نااميدي، خواست اميد را از دستت بربايد و تو را درگير نااميدي كند، تسليم نشو، بلند شو و با اراده و محكم بگو: «الرّحمن الرّحيم».

و اگر آن لحظه خواستند تو را به اسارت بگيرند، نفس خويش را نگه دار، خم به ابرو مياور و باز هم تسليم مشو كه مرد هيچ گاه به نامرد اجازه ي تجاوز نمي دهد. پس اين بار بلندتر بگو: «مالك يوم الدّين».

مريم راستا، نوزده ساله است و تحصيلات خود را در مقطع دبيرستان به پايان رسانده است. او در شهر دليجان زندگي مي كند.

نوشته اش در موضوع «اگر من در نماز امام حسين عليه السلام بودم…» است. اين متن بخش هاي مختلف دارد كه عناوين آن بدين قرار است: «پرواز»، «لمس نماز»، «تمناي حضور»، «رويش نياز»، «عشق يا سراب» «نماز»، «شهيدان نماز»، «كاروان عشق» و «شكست فاصله».

نويسنده مي نويسد كه اگر در آخرين نماز امام حسين عليه السلام بود، چه مي كرد و چه مي گفت. سپس به توصيف حالات خود در نماز مي پردازد.



[ صفحه 182]




بازگشت