لاله هاي پرپر


صغرا خسروي

آسمان مي خواهد يك بار ديگر نعره برآورد و باز هم بگويد كه آن روز گناه كرده كه بر يارانت نباريده است. مي خواهد بگويد بغض راه گلويش را بسته بود كه نتوانست اشك هايش بر لاله هاي سرخ سرزمين كربلا بباراند و امروز من هم فرياد مي زنم؛ فريادي كه از گلوي خسته ام برخاسته است؛ فرياد واسفا! و اي كاش!….



[ صفحه 147]



مي خواهم بگويم، اي لاله پرپرشده ي زمين كربلا، كاش من در قيامت نينوا همراه تو بودم. كاش بودم و شب هاي محرم كه راز و نياز مي كردي و از جور زمانه و از داغ اكبرت به خدا پناه مي بردي، اشك هايي را كه از چشمان پر فروغت مي باريد، با دست هاي كوچك خود پاك مي كردم. كاش در ظهري كه تو نماز مي خواندي، من سپر بلايت بودم و شمشيرهايي را كه با قصد جان تو به سويت روانه مي شدند با جان و دل مي پذيرفتم و سپر سينه ام را فدايت مي كردم وآن گاه راز و نيازت را به مانند خطبه هايي در طول زمان به گوش جهانيان مي رساندم و آن روز من به مانند زينبِ پيام آور خون سرخ تو و تمامي لاله هاي پرپر مي شدم.

صغرا خسروي از استان سيستان و بلوچستان، شهرستان زابل، روستاي سكوهه، اين متن را ارسال كرده است. موضوع انتخابي او «اگر در نماز امام حسين عليه السلام بودم…» است و او در اين نوشته آرزو مي كند كاش در آن نماز مي بود و مي توانست سپربلاي امام حسين عليه السلام باشد.


بازگشت