در محضر عشق


مژگان حسيني

خداوندا! تو را به شب هايي كه رسولت تا صبح در برابرت زانو مي زد و براي مؤمنانش دعا مي كرد، تو را به شب هايي كه امير مؤمنان عليه السلام تا صبح در برابرت همچون پيامبر بزرگ اسلام براي هدايت افراد ناآگاه و جاهل دعا مي كرد، تو را به شب هايي كه بانوي بزرگ اسلام و سرور زنان بهشت، حضرت فاطمه سَلام الله عَلَيها تا سحرگاه براي مؤمنان و سلامتي شان دعا مي كرد، تو را به شب هاي طولاني زينب كبري سَلام الله عَلَيها كه در محراب عبادت تا صبح براي شهيدان كربلا اشك مي ريخت، تو را به شب هاي بي انتهاي حضرت سجّاد عليه السلام و نمازهاي طولاني او و سجده هايي كه مدت ها به طول مي انجاميد.

خدايا از تو مي خواهيم كه ما را از رهروان پاك و بي آلايش برترين انسان هايي كه خود آفريده اي، قرار دهي تا بتوانيم تا اندازه اي كه به ما قدرت و فكر داده اي، به عبادت خالصانه ي تو بپردازيم؛ چرا كه تنها تو شايسته ي پرستش و عبادت هستي. اين بندگان سر تا پا تقصير تو وظيفه دارند تو را عبادت كنند و براي نعمت ها و آسايشي كه در زندگي به آن ها داده اي تو را بپرستند و به راستي تو شايسته ي هر نوع فداكاري و ايثار و بالاترين درجه يعني پرستش هستي.



[ صفحه 124]



مژگان حسيني كه در دبيرستان تحصيل مي كند، مجموعه اي از نوشته هاي ادبي اش را از ساري ارسال كرده است. اين نوشته ها در ده عنوان و در بيست و سه صفحه به نگارش در آمده اند. عناوين فصل هاي اين مجموعه بدين قرار است. «شناخت»، «ارتباط»، «باران» «تپش دل»، «شب هاي وصال»، «زندگي»، «مسافر»، «فصل جدايي»، «مرگ» و«جاودانگي».

نويسنده در اين مجموعه در باره ي موضوعاتي از قبيل نماز، مرگ، پرستش و غيره سخن مي گويد. او در بخش نماز به نماز خواندن اميرالمؤمنين علي عليه السلام اشاره مي كند. از عبادت كردن حضرت زينب سَلام الله عَلَيها سخن مي گويد، و به نمازهاي حضرت امام سجاد عليه السلام و سجده هاي طولاني آن حضرت مي پردازد و در انتها از خداوند مي خواهد كه به ما قدرت عبادت خالصانه بدهد تا فقط خداوند را كه شايسته پرستش است پرستش كنيم.


بازگشت