در محفل نماز


سميه آسيايي

چشم ها را وا كنيد؛ صبح را صدا زنيد؛ صبح ها وقتي خورشيد طلوع كرد بيدار شويد؛ از من و سهراب يادي بكنيد؛ كفش ها را پا كنيد و پا به نيستان بگذاريد. سازتان را برداريد و برويد آن طرف كوه، آن جا كه صبح در گهواره ي خورشيد هنوز نوزادي بيش نيست.



[ صفحه 51]



بنشينيد روي دامن كوه. ساز را آرام در آغوش بگيريد و بزنيد. از صبح بخواهيد كه برايتان شعر تازه اي بخواند و بخواهيد اكسيژن را بار ديگر به سينه ها برساند.

سميه آسيايي كه در مقطع دبيرستان تحصيل مي كند، ده قطعه ي ادبي نوشته است با عناوين «ورود»، «محفل نماز»، «نماز در صبح كوهي»، «بانگ ميثاق»، «صبح به خير»، «صعود»، «آسمانم ياراست» «ديوانگي»، «سكوت» و «اكنون».

وي در اين قطعات از عناصر طبيعت استفاده كرده و آن ها را با مفاهيمي كه تحت هر عنوان مي گنجيده، پيوند داده است. او اين مفاهيم را به خوبي توصيف كرده و نماز صبح را به نوعي پناه بردن به طبيعت و نواختن ساز تشبيه كرده است.


بازگشت