خيمه ي نور


سيده مرضيه الله قلي پور

وقتي آسمان نام تو را فرياد مي زند، مي گريد؛ وقتي ابر نام تو را فرياد مي زند، مانند شراره اي اشك مي ريزد؛ وقتي درياها و اقيانوس ها نام تو را فرياد مي زنند، موج هايشان به تلاطم در مي آيد؛ وقتي پرندگان نام تو را فرياد مي زنند، مي گويند همه ي گلدسته ها دوباره تو را صدا مي زنند، دوباره… دوباره….

من فقط براي سپاسگزاري از تو سرسجاده مي نشينم تا تو به دلم خيمه بزني و فرشته ات را به دنبالم راهي كني تا مرا به بارگاه تو بياورد، تا قلبم با صدايي بلند و رسا فرياد بزند كه: «اين منم من؛



[ صفحه 30]



كسي كه خدايش را پيدا كرده؛ همان كسي كه براي ديدن خدايش، شهيد نماز شد.»

و اينك با ديده اي گريان مي گويم كه: «خدايا! دوستت دارم».

سيده مرضيه الله قلي پور كه در كلاس اول دبيرستان مشغول تحصيل است، قطعه اي ادبي با موضوع «شهيدان نماز» نوشته كه در اين قطعه به راز و نياز با خداي خود پرداخته و از دوري و فراق صحبت كرده است. فراقي كه به خاطر اعمال اوست و سرتاسر متن گفت وگوهاي او با خداست.


بازگشت