نماز شام


خانم اديث كينگ «شاعر انگليسي»

ترجمه به شعر با كمي تغيير از آقاي محمود كيانوش



شب به نرمي پيش مي آيد

روز كم كم رنگ مي بازد

آسمان قيرگون بر خاك

سايه اي سنگين مي اندازد



اي خداي نور و تاريكي

من نماز شام مي خوانم

هر چه بود و هست و خواهد بود

جملگي را از تو مي دانم





[ صفحه 107]





همچو شاخه دستهايم را

سوي بالا مي گشايم من

با صداي جان، تو را هر دم

شادمانه مي ستايم من



نعمت تو چشمه اي دارد

همچو يك درياي بي پايان

مي گذارم روز و شب از دل

شكر نعمتهاي بي پايان



شكر و صد شكر پدر، مادر

دوستان مهربان خوب

خانه اي در كوچه اي آرام

با بسي همسايگان خوب



شكر بازيهاي خوبي كه

جسم ما را شور مي بخشد

شكر آن آموزگاري كه

روح ما را نور مي بخشد





[ صفحه 108]





چشمهايم را ببند اكنون

تا كه صبح از خواب برخيزم

چشم بر خورشيد بگشايم

تازه و شاداب برخيزم





[ صفحه 109]




بازگشت