اجابت نداي فطرت


فطرت، همان ادراك دروني انسان است كه احتياج به استدلال ندارد. درك وجود خداوند و ضرورت عبادت و كرنش در مقابل او، يكي از ابعاد فطرت انسان است.

منظور از فطري بودن عبادت و اطاعت اين نيست كه تمام انسان ها اهل ديانت و اطاعت و عبادتند؛ يا به اين مسأله اعتقاد دارند؛ بلكه مراد آن است كه اگر درون خود را از خودپرستي ها پاك كنند، در درك عبادت و ضرورت



[ صفحه 70]



عبادت خداوند، محتاج به دليل نخواهند بود.

بهترين نمونه فطري بودن عبادت و اطاعت خداوند، ياري طلبي و استمداد جويي اكثر انسان ها در لحظه هاي پر خطر و دردناك از خداوند است.

«فَاِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمَّا نَجّاهُمْ اِلَي الْبَرِّ اِذاهُمْ يُشْرِكُونَ» [1] .

آن هنگام كه سوار بر كشتي مي شوند، خداوند را با خلوص نيت مي خوانند. اما هنگامي كه[خداوند] آن ها را به خشكي مي رساند و نجات مي دهد، باز مشرك مي شوند.

بنابراين، نياز به عبادت امري روشن و بديهي است و فطرت انسان، دليل قانع كننده اي بر اين ادعاست.


پاورقي

[1] عنكبوت/ 65.


بازگشت