تجربه اي عملي


سالها در كلاس اول ابتدايي، تدريس مي كردم. در آن ايام در كلاس، هر روز تمرين و اجراي برنامه ي نماز را داشتيم. روش اجراي برنامه ام كه طرفداران بسياري، (از كودكان، والدين آنها، معلمان و مربيان) داشت، چنين بود:

- بچه ها در كلاس در حالي كه روي نيمكت ها نشسته بودند، آماده ي انجام نماز مي شدند.

- نخست يك بار حمد و سوره را برايشان با صداي بلند مي خواندم تا گوششان به عبارات آشنا شود.

- آنگاه همه با هم، هم صدا، با لحني خوش، سوره ي حمد را مي خوانديم در حالي كه دستها روي زانوها بود.

- سپس به ترتيب سوره ي توحيد را مي خوانديم، بعد اذكار ركوع، سجود، قنوت، تشهد و... را مي گفتيم.



[ صفحه 49]



- بچه ها همچنان كه روي نيمكتها نشسته بودند براي ركوع كمي خم مي شدند.

- براي سجود پيشاني را روي ميز مي گذاشتند و ذكرها را هم صدا بيان مي كردند.

- حالي بود و علاقه اي. بچه ها اين برنامه را بسيار دوست مي داشتند، تا حدي كه آن را يك روز هم تعطيل نمي كردند. اگر روزي غفلتي از من در اجراي برنامه ها صورت مي گرفت، آن را يادآوري مي كردند. پس از چند ماه تمرين عملي در كلاس، اجراي برنامه ي نماز را به حياط مدرسه، يا به نمازخانه مي برديم و دانش آموزان كلاسهاي ديگر نيز اين برنامه را تماشا مي كردند.


بازگشت