تكرار و مداومت


بر مبناي شاكله ي انسان، در ايجاد رفتاري ثابت و عادتي استوار بايد از مجراي تكرار وارد شد. بسياري از افكار و اعمال در سايه ي تمرين و تداوم عمل در انسان تثبيت مي شوند؛ حتي ايمان آدمي هم نوعي تثبيت در سايه ي عمل است، «لا يَثْبُتُ الايمان اِلا بِالْعَمَلِ» [1] و هر اندازه عمل تكرار گردد، امكان تثبيت آن بيشتر خواهد بود.

همچنين در تربيت ديني اين اصل وجود دارد كه: از راه ظاهر و عمل ظاهري مي توان در باطن نفوذ كرد و برعكس. كودك را بايد به ظاهر عمل و تكرار در اين ظاهر انس دهيم تا باطن او شكل گيرد. تجارب و تعاليم عملي نشان داده اند كه حتي عملي ريايي در صورت تكرار در فردي تثبيت مي شود و پس از تثبيت مي توان يك عمل ريايي را به صورت واقعي و بي ريا درآورد، به آن شرط كه نيت عمل عوض شود.

اين مسأله نيز تا حدي نافذ است كه بايد گفت حتي گريه ي تصنعي فردي ممكن است به گريه اي واقعي منجر شود، يعني «تباكي» ها ممكن است به «بكاء» مبدل گردد. گاهي ممكن است فردي به ريا در حضور جمعي نماز شب بخواند. تكرار اين عمل ريايي در شبهاي متوالي او را به عادت مي كشاند. او شايد پس از كسب عادت، واقعاً ريا را ترك كند و فردي اهل تهجد شود.

بدين سان ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق مي دهيم تا زمينه



[ صفحه 41]



براي انس او به عبادت، تثبيت عمل و ايجاد عادت در او فراهم آيد، بويژه كه طبيعت كودك هم، طبيعت تكرار است. اين عمل ضمن اينكه يك طريقه ي تربيت ديني است، عاملي براي سرگرم نمودن كودك و ايجاد لذت براي او هم خواهد بود.

كودك از تكرار مكررات خسته نمي شود، خواندن مكرر، ذكر مكرر، مخصوصاً اگر به صورت صوت و آواز و آهنگين باشد، كاملاً آن را پذيراست. مادران ما اين را به خوبي درمي يابند، چرا كه فرزندشان شعر و عبارات ساده اي را حفظ كرده، از بام تا شام به آن سرگرم مي شود.

همچنين تكرار عامل فراگيري است و به همين خاطر توصيه كرده اند: «الدرسُ حَرفٌ، وَ التَكرارُ اَلفٌ» تكرار، عامل ايجاد عادتي مي شود كه دست برداشتن از آن حتي در عبادتي چون نماز مايه ي نگراني كودك مي شود «لَو تَركُوا اِستَوحَشُوا» [2] ؛ اگر آن را ترك كنند به وحشت و ترس مي افتند.

تكرار در عمل حتي مايه ي از بين رفتن كراهت و نفرت است. عمل جراحي يك پزشك و يا كار يك فرد در آزمايشگاه با خون، مدفوع، انگل ها و نمونه برداري از بافت ها، در آغاز كراهت آور است، ولي كار تدريجي و اشتغال مكرر، زمينه ي كراهت را از بين مي برد.


پاورقي

[1] كافي، جلد 1، كتاب الكفر و الايمان.

[2] نهج البلاغه.


بازگشت