ايمان باور داشت


مربي بايد مؤمن به آن چيزي باشد كه ديگران را به آن دعوت مي كند. دل او به آنچه مي گويد بايد آرام باشد. اين جمله را كه از بزرگي است فراموش نكنيم كه: «دل مي تواند دل را هدايت كند».

دعوت و تبليغ هنگامي مؤثر است كه نشأت گرفته از درون باشد و اين نياز به باوري راستين و عميق دارد، به ايماني كه در جان آدمي ريشه



[ صفحه 31]



دوانده است. اين يك هشدار و آموزش براي والدين و دست اندركاران تربيت است كه اگر باوري راستين، عامل حركتشان نباشد، هرگز نخواهند توانست در ديگران نفوذ كنند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در مورد انواع ايمان فرمايد: «فَمِنَ الْايمانَ ما يَكُونُ ثابِتاً مَستَقِرا فِي الْقُلوبِ وَ مِنْهُ ما يَكُونُ عَوارِي بَيْنَ الْقُلُوبَ وَ الْصُدورِ» [1] گاهي ايماني است كه در جانها و روانها استقرار دارد و گاه ايماني است كه به صورت عاريه اي و بدون فهم است...

و نيز ايماني لازم است كه آدمي را به تقوا و حفظ خود بكشاند؛ «من تقوي الله تقية ذي لُب». ايماني لازم است كه در اعضاء و جوارح آدمي پخش شده باشد؛ آري، به هنگامي كه ايمان در جوارح و اعضاء نفوذ كند، مي تواند نوردهنده باشد و كودك و بزرگ را تحت تأثير قرار دهد. علي عليه السلام از ايماني سخن مي گويد كه در سايه ي پرتوافكني آن مي توانيم به جهان غيب وارد شده، از آن اطلاع يابيم: «وَ نُؤْمِنُ بِهِ ايمانَ مَنْ عايَنَ الْغُيُوبِ وَ وَقَفَ عَلَي الْمَوْعُودِ» [2] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه.

[2] نهج البلاغه.


بازگشت