اهميت شب زنده داري و تهجد در قرآن


اهميت شب و حركت الهي و سير معنوي آن، بر هيچ عاشق دلخسته اي كه نداي معبود را به گوش جان شنيده است، پوشيده نيست. شب، رمز و راز عجيبي دارد، اگر چه تاريك و خاموش است، اما براي اهل دل سپيدي و نورانيت خاصي دارد، چه بسيار بركات الهي كه در شب نازل شده است؛ خداوند رحمان قرآن را در شب نازل كرد: (انا أنزلناه في ليلة القدر) [1] و رسول اعظمش را شبانگاه به معراج مشرف نمود:(سبحان الذي أسري بعبده ليلاً) [2] و ضيافت و مهماني حضرت موسي عليه السلام در محضر خداوند در شب به وقوع پيوست: (و واعدنا موسي ثلاثين ليلة) [3] .

يكي از اموري كه بايد همه مسلمانان مورد عنايت قرار دهند، سحرخيزي و تهجد و راز و نياز سحرگاهان است. در ميان نوافل روزانه، ماهانه و سالانه، نماز شب از فضيلت بيشتري برخوردار است كه قرآن و روايات بر آن تأكيد فراوان دارند. نماز شب، نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه، انسان را از خواب جدا مي كند و به راز و نياز نيمه شب با محبوب وا مي دارد. قرآن مجيد با لحن بسيار شوق آور از شب بيداران زنده دل ياد كرده، مي فرمايد:

(تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما



[ صفحه 19]



رزقناهم ينفقون) [4] .

(مؤمنان) پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مي شود (و به پا مي خيزند و رو به درگاه خدا مي آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مي خوانند و از آنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مي كنند.

مرحوم طبرسي رحمه الله از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل مي كند كه: «منظور از مؤمنان در اين آيه شب زنده داراني هستند كه براي اقامه ي نماز شب از بستر گرم خويش بر مي خيزند.» [5] .

(أمن هو قانت آناء الليل ساجداً و قائماً يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه) [6] .

يا كسي كه در ساعات شبانه به عبادت مي پردازد و در حال سجده و قيام از عذاب خداوند مي ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است (با ديگران يكسانند)؟

از امام باقر عليه السلام روايت است كه مقصود از اين آيه، نماز شب است. [7] .

در آيه اي ديگر خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله مي خوانيم:

(و من الليل فسبحه و ادبار النجوم) [8] .

پاسي از شب و به گاه پشت كردن ستارگان (و طلوع صبح) او (پروردگارت) را تسبيح گو.



[ صفحه 20]



صاحب تفسير مجمع البيان، ذيل اين آيه، مقصود از آن را نماز شب دانسته است. از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده است كه از «ادبار النجوم» دو ركعت نماز، پيش از صبح مقصود است. [9] .

آن گاه قرآن مجيد از پاداش بزرگ و نفيسي كه خداوند به زاهدان شب عنايت مي كند، خبر داده، مي فرمايد:

(فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة أعين جزاءً بما كانوا يعملون) [10] .

هيچ كس نمي داند كه در ازاي كاري كه انجام داده اند، چه (پاداش مهم) و چشم روشني اي براي آنها نهفته شده است.

حضرت امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه شريفه فرمود:

«ما من حسنة الا و لها ثواب مبين في القران الا صلاة الليل فان الله عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها قال: فلا تعلم نفس» [11] .

هيچ كاري نيكي نيست جز آنكه پاداشش در قرآن بيان شده است مگر نماز شب كه خداوند به خاطر عظمت شأن آن، ثوابش را بر ملا نكرده و فرموده است: فلا تعلم نفس».

در تفسير شريف مجمع البيان در علت آنكه چرا پاداش عظيم نماز شب مخفي نگاه داشته شده است؟ به سه شكل پاسخ داده است:

1. كارهاي ارزشمند و عظيم چنان است كه حقيقت آنها به سادگي قابل درك نيست، در عين حال پنهان داشتن پاداش آنها نشاط انگيزتر است.



[ صفحه 21]



2. قرة العين و چشم روشني، آن قدر بزرگ و گسترده است كه دانش انسان از رسيدن به تمام خصوصيات آن ناتوان است.

3. چون «نماز شب» مخفيانه و دور از چشم ديگران انجام مي گيرد، پاداش آن نيز پنهان و دور از چشم مردمان است. [12] .

شهيد مطهري رحمه الله مي گويد: «ما يك سلسله لذتهاي معنوي داريم كه معنويت ما را بالا مي برد. براي كسي كه اهل تهجد و نماز شب است جزو صادقين و صابرين و مستغفرين بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد، آن لذتي كه يك نفر نماز شب خوان حقيقي و واقعي از نماز شب خودش مي برد، از آن «استغفر الله ربي و اتوب و اليه»ها مي برد، از آن «العفو گفتن ها» و ياد كردن و دعا كردن هاي حداقل چهار مؤمن مي برد، و آن لذتي كه از آن «يارب يارب»گفتن ها مي برد، هيچ وقت يك آدم عياش كه در كاباره ها مي گردد، احساس نمي كند.

لذت آن نماز شب خوان خيلي عميق تر، نيرومندتر و نشاطبخش تر است. ولي اگر ما خودمان را غرق در لذت مادي دنيا كنيم مثلاً سر شب بنشينيم دور هم و شروع كنيم به گفتن و خنديدن و فرضاً غيبت هم نكنيم كه حرام است، صرفاً شوخي هاي مباح هم بكنيم و بعد هم سفره را پهن كنيم و آن قدر بخوريم كه نفس كشيدن برايمان دشوار شود، بعد مثل يك مرده در رختخواب بيفتيم. آيا در اين صورت توفيق پيدا مي كنيم كه سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شويم و بعد، از



[ صفحه 22]



عمق روح خودمان «يارب يارب» بگوييم؟ اساساً بيدار نمي شويم و اگر هم شويم مثل مستي كه چند جام شراب خورده است، تلو تلو مي خوريم.

پس اگر انسان بخواهد لذت هاي معنوي و الهي را در اين دنيا درك كند، چاره اي ندارد جز اين كه از لذت هاي مادي كسر كند. به خدا قسم لذتي كه يك مرد با ايمان در آن وقت شب كه بلند مي شود و چشمش مي افتد به آسمان پرستاره و آيات آخر سوره آل عمران را كه صداي هستي است و از قلب وجود برخاسته است، مي خواند و با هستي هم صدا مي شود، احساس مي كند برابر است با يك عمر لذت مادي در اين دنيا.

يك چنين آدمي، نمي تواند مثل ما زندگي كند نمي تواند سر سفره شام بنشيند در حالي كه ظهر غذاهاي سنگين، انواع گوشت ها، روغن هاي حيواني و نباتي، انواع شيريني ها و انواع محرك اشتهاها را خورده است؛ تازه مقداري سوپ بخورد تا اشتهايش تحريك شود اين روح خود به خود مي ميرد، اين آدم نمي تواند در نيمه هاي شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمي تواند لذت ببرد.

لهذا كساني كه چنين توفيقاتي داشته اند و ما چنين اشخاصي را ديده ايم به لذت هاي ماديي كه ما دل بسته ايم هيچ اعتنا ندارند. چه مانعي دارد كه من ذكر خيري از پدر بزرگوار خودم بكنم. از وقتي كه يادم مي آيد مي ديدم اين مرد بزرگ و شريف هيچ وقت نمي گذاشت و



[ صفحه 23]



نمي گذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخير بيفتد شام را سر شب مي خورد و سه ساعت از شب گذشته مي خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بيدار مي شود.

و حداقل قرآني كه تلاوت مي كند يك جزء است، و با چه فراغت و آرامشي نماز شب مي خواند حالا تقريباً صد سال از عمرش مي گذرد هيچ وقت نمي بينم كه يك خواب ناآرام داشته باشد... اينها دل را زنده مي كند، آدمي كه مي خواهد از چنين لذتي بهره مند شود ناچار، از لذتهاي مادي تخفيف مي دهد تا به آن لذت عميق تر الهي برسد.» [13] .

در قرآن كريم بيش از ده مورد، اين مسئله ياد شده و با عبارات گوناگون از سحرخيزان و شب زنده داران تجليل و تمجيد شده است كه در ادامه به بيان آيات مربوطه مي پردازيم.


پاورقي

[1] سوره ي مباركه ي قدر، آيه ي 1.

[2] سوره ي مباركه ي اسراء، آيه ي 1.

[3] سوره ي مباركه ي اعراف، آيه ي 142.

[4] سوره ي مباركه ي سجده، آيه ي 16.

[5] مجمع البيان، 7: 331.

[6] سوره ي مباركه ي زمر، آيه ي 9.

[7] وسائل الشيعة 3: 178.

[8] سوره ي مباركه ي طور، آيه ي 48.

[9] مجمع البيان 8: 331.

[10] سوره ي مباركه ي سجده، آيه ي 17.

[11] مجمع البيان 7: 331.

[12] مجمع البيان 7: 331.

[13] احياء تفكر اسلامي: 93 - 95، شايان ذكر است كه استاد شهيد اين مطالب را در زمان حيات پدرشان فرموده اند، و ايشان چند سال پيش از شهادت استاد در گذشتند.


بازگشت