پيشگفتار از دكتر خنچه


(داراي بورد تخصصي بيماري هاي داخلي و فوق تخصص گوارش، كبد و آندوسكوپي)

«من لم يعرف الهيئة و التشريح، فهو عنين في معرفة الله» [1] امام رضا عليه السلام فرمودند: «هر كسي كه نجوم و آناتومي نداند، در خداشناسي ناتوان است.»

به نام خداوندي كه نعمت سلامتي و عافيت را به عنوان يكي از برترين نعمات خويش به انسان ارزاني نمود و درود بي كران به ارواح پرفتوح انبياء، شهداء، صلحاء و اولياء خداوند به خصوص پيامبر گرامي اسلام و ائمه ي اطهار عليهم السلام.

«عقل سالم در بدن سالم است.» از همين سخن كوتاه اهميت علم



[ صفحه 10]



طب آشكار مي شود؛ چرا كه اين علم، ضامن سلامت جسماني انسان هاست و از اين رهگذر، زمينه ي تعالي روحي و تكامل عقلي آنان را فراهم مي سازد و از آنجا كه فلسفه ي ساير علوم، بهره وري انسان از مواهب زندگي است، اين هدف، جز در پرتو سلامت جسم و جان، ميسر نيست. بررسي متون اسلامي به روشني نشان مي دهد كه يكي از اهداف اصلي و حكمت هاي مهم احكام و مقررات اسلامي، طب پيشگيرانه، از طريق پيشگيري از بيماري ها و تأمين سلامت انسان است.

در پيشينه ي تاريخي و در فرهنگ عمومي و باور اجتماعي مردمان سرزمين كهن ايران اسلامي همواره طبابت و طبيب از قداست و جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. طبيب را مظهر اسم محيي و احياگري ناميده و عيسوي مسلك مي دانستند كه با دم مسيحيائي خويش درد و رنج را از جسم و روان دردمندان زدوده و شوق اميد را در كالبد جسم و روح زندگي آنان مي دميده است. و با چنين نگاه و انتظاري طبابت نيز با حكمت و اخلاق در آميخته و طبيب خود را نيازمند عنايت شافي مطلق و حقيقت محض مي پنداشته است.

اهميت اين مطلب تا آنجا كه بود كه حتي برخي از دانشمندان بر اين باورند كه علم طب، مبدأ الهي دارد و متكي به وحي است. انديشمند و محقق بزرگوار شيخ مفيد رحمة الله در اين باره چنين مي فرمايد: «طب، (دانشي) است درست كه آگاهي از آن، امري ثابت است و راه دسترس



[ صفحه 11]



بدان نيز وحي است. آگاهان به اين دانش، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند؛ چه آن كه نه براي آگاهي يافتن از حقيقت بيماري، جز به كمك سمع (ادله ي نقلي)، راهي هست، و نه براي آگاه شدن به درمان، راهي جز توفيق. بدين سان، ثابت مي شود كه يگانه راه اين آگاهي، شنيدن از همان خدايي است كه به همه ي نهفته ها آگاه است.» [2] .

به نظر مي رسد نياز انسانهاي نخستين ايجاب مي كرد كه «وحي»، برخي از دانش هاي تجربي ضروري براي زندگي را در اختيار آنان قرار دهد. مؤيد اين نظريه، مطلبي است كه سيد بن طاووس نقل كرده است: «ان الله - تبارك و تعالي - أهبط آدم من الجنة، و عرفه علم كل شي ء، فكان مما عرفه النجوم و الطب؛ خداوند، آدم را از بهشت، فرو آورد و او را از آگاهي به همه چيز، برخوردار ساخت. نجوم و پزشكي، از جمله چيزهايي بود كه خداوند، وي را از آنها آگاه كرد.»

بنابراين، مي توان گفت كه سرآغاز علم طب، آموزه هاي وحي بوده؛ اما تجربه ي دانشمندان نيز بدان افزوده شده و تدريجاً اين دانش، گسترده تر شده و مي شود؛ ليكن اين ادعا كه وحي، تنها راه رسيدن به اين دانش است، علاوه بر اين كه متكي بر برهان عقلي و يا شرعي نيست، بطلان آن به وسيله ي تجربه ثابت شده است و آنچه از مرحوم شيخ مفيد نقل شده كه راه رسيدن به دانش طب، «السمع عن العالم بالخفيات» است، اگر مقصود، يكي از راههاي رسيدن به اين دانش



[ صفحه 12]



باشد، صحيح است؛ و گرنه نمي تواند صحيح باشد. هر چند طب پيشگيري، چنان كه توضيح داديم، در متن مقررات ديني مورد توجه بوده و پيشوايان ديني، از دانش پزشكي برخوردار بوده اند؛ اما فلسفه ي دين، ورود در حرفه ي پزشكي نبوده است و از اين رو، در روايات اسلامي، علم دين، قسيم علم طب است. «العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان» [3] اهل بيت عليهم السلام به عنوان يك حرفه، وارد مسائل پزشكي نشده اند. جدا كردن فقه (دين شناسي) از طب (پزشكي) و حرفه ي فقيهان از كار طبيبان نيز شاهد ديگري براي جدا بودن حوزه ي دين و حوزه ي علم طب است. ورود پيشوايان دين در مسائل پزشكي، مانند ورود آنان به ساير علوم، به صورت موردي و گاه به عنوان كرامت و اعجاز بوده، نه به صورت دائم و بدان نحو كه مردم به ديگر پزشكان، مراجعه مي كنند.

بديهي است كه اگر مردم، اهتمام مي ورزيدند و از دانش سرشار اهل بيت عليهم السلام بهره مي جستند و به صورت متقن، آثار علمي آنان را ثبت و ضبط مي كردند، امروز، ذخاير علمي و فرهنگي عظيمي در رشته هاي مختلف دانش، در اختيار بشر بود؛ اما متأسفانه، جايگاه علمي اهل بيت عليهم السلام شناخته نشد و آنچه از آنان به يادگار ماند نيز از نيرنگ سياست بازان و دروغ پردازان، مصون نماند، به گونه اي كه اكنون، دستيابي به ميراث علمي آنان، نياز به تلاش هاي فراوان دارد.

بگذريم! آنچه مسلم است، اين معناست كه در نگاه اسلام



[ صفحه 13]



بزرگ ترين نعمت الهي، سلامت جسم و بزرگ از آن، سلامت جان است. همچنين، خطرناك ترين بلاها، بيماري جسم و خطرناك تر از آن، بيماري جان است.

آنچه مورد بحث ماست دقت به اين نكته است كه طبق بررسي هاي علمي و تحقيقي، از ساليان دور و شايد از زمان خلقت آدمي، بشر به اهميت سحر خيزي و بيدار شدن در ابتداي روز پي برده بود و او تجربه كرده بود كه اگر صبح زود از خواب برخيزد، سرحال و شاداب تر خواهد بود و در فعاليت هاي روزانه كمتر دچار مشكل خواهد شد و نيز اين عادت (سحر خيزي) او را از بعد جسم و روح سالم تر نگه خواهد داشت.

و از سويي پزشكان توصيه مي كنند اگر با يك بيمار در منزل و يا بيمارستان سروكار داريد و از او مراقبت مي كنيد، به خاطر داشته باشيد كه همواره حالات و روحيات معنوي او را در تمام لحظات حمايت كنيد. حتي وي را تشويق به انجام فعاليت هاي مذهبي و ديني مانند خواندن نماز، دعا كردن، صدقه دادن، نذري دادن، خلوت كردن با خدا و... نماييد. در تمام لحظات بيماري (حتي در اتاق عمل) سعي كنيد اشيا و وسايلي را كه از نظر او مقدس و مذهبي هستند از وي جدا نسازيد. اين وسايل شايد در حد يك گردن بند مذهبي، يك تكه پارچه ي متبرك، يك كتاب دعاي كوچك و... باشد.

پزشكان مي گويند: سعي كنيد در تمام لحظات بيماري وي او را از



[ صفحه 14]



نظر عاطفي مورد توجه قرار دهيد و به او بفهمانيد كه چقدر دوستش داريد و براي سلامتي او نگران هستيد.

توصيه شده كه حتي اگر بيمار شما بيهوش است، بر بالين وي با صداي بلند دعا بخوانيد و مرتباً دستها و صورت او را لمس كنيد. كه تأثير صداي شما در حين خواندن دعا و لمس و اظهار محبت شما به بيمار حتماً از طرف وي احساس خواهد شد.

دنياي امروز علاوه بر مسائل روحي و رواني، اعمال عبادي اسلام را نيز متناسب با حالات جسماني انسان دانسته و بسياري از سفارشات ديني را كمك به سلامت انساني مي داند. به عنوان نمونه و طبق گزارش خبرنگار سايت پزشكان بدون مرز به نقل از خبرگزاري فرانسه، نتايج اوليه تحقيقات گروه مهندسي بيوپزشكي دانشگاه مالايا نشان مي دهد شيوه نماز خواندن مسلمانان براي قلب و ستون فقرات مفيد است و ظرفيت حافظه و قدرت تمركز را افزايش مي دهد.

به نوشته نشريه ي «نيواستريتس تايمز»، عبدالله احمد بداوي نخست وزير مالزي گفت اين تحقيق تأثير نماز را در زندگي يك فرد اثبات مي كند.

بداوي با تشبيه حركات نماز با ورزش يوگا افزود اين تحقيق فعل و انفعالات فيزيولوژيكي و تأثير حركات نماز بر بدن را بررسي كرده است. بداوي گفت با توجه به اينكه اكثر جمعيت مالزي مسلمان هستند پي بردن به فوايد معنوي و زيستي و پزشكي آن حائز اهميت است.



[ صفحه 15]



وي از مسلمانان سراسر جهان خواست در كنار توجه به جنبه هاي معنوي دين، به همان ميزان به تحصيلات، علم، فناوري و توسعه نيز اهميت دهند.

در نمازهاي واجب اسلام، به جز نمازهاي واجب، بر اداي بعضي نمازها به دليل آثار بسيار مهم تربيتي كه در پي دارند، تأكيد كرده است. در اين بين، نماز شب، از اهميت بيشتري برخوردار است. وقت اين نماز، از نيمه هاي شب تا نزديك نماز صبح است و سحر خيزان و شب زنده داران با راز و نيازهاي شبانه ي خود، به حال و هواي معنوي ويژه اي دست مي يابند. اينان در خلوت رباني خود، محو ديدار معشوق حقيقي مي شوند و جز خدا، همه چيز را به فراموشي مي سپارند. رمز موفقيت بسياري از علما و اولياي الهي را در اداي نافله ي نماز شب دانسته اند.


پاورقي

[1] وسائل الشيعة 1: 150.

[2] تصحيح الاعتقاد: 144.

[3] الكافي 1: 38.


بازگشت