طهارت


در هنگام طهارت بايد به اين معنا توجه داشت كه وظيفه ي نمازگزار در طهارت، شستن و پاك كردن اعضاي ظاهري بدن است، تا مردمان بر اين پاكي آگاهي يابند و نيز براي آن است كه اين اعضا آلوده به كارهاي دنيا بوده و دچار تيرگيهاي آن گشته اند، پس در شستن اين اعضاي ظاهري بايد به تطهير دل نيز توجه داشت كه دل جايي است كه خداوند بر آن مي نگرد، همانا او به ظاهر شما توجهي نداشته و به دلهاي شما مي نگرد. به درستي كه دل سرپرست و پيشواي تمامي اندامهاست و همين دل است كه اندامها را در امور دنيايي، كه دور كننده از خداي تعالي است، به كار مي گيرد، اين بيان ما هشداري روشن و كلامي بسنده



[ صفحه 44]



بر وجوب تطهير دل است.

بايد دانست كه مقصود از تطهير آن اعضا به هنگام عبادت خداوند: روي آوردن به او و دوري جستن از دنيا به دل و حواس و رسيدن به نيكبختي ابدي است، همانا دنيا و آخرت چون دو هوويند كه نزديك شدن به يكي دور شدن از ديگري است، پس به اين دليل دستور پاك شدن از دنيا و روي آوردن به آخرت به هنگام عبادت وارد شده است.

پس در وضو به شستن صورت موظف گشته ايم، براي آن كه توجه و روي آوردن دل به خداوند بدان وسيله است و در صورت بيشتر حواس ظاهري انسان كه از بزرگترين برانگيزاننده ها به مطالب دنيايي مي باشند، قرار گرفته است، بنابراين براي توجه به اين امور دستور شستن وارد شده در حالي كه ظاهراً چهره از آن آلودگيها پاك است، اكنون بدين شستن قياس كن لزوم پاك نمودن دل را كه پايه و اساس انسانيت انسان است.

سپس دستور شستن دو دست وارد شده، چرا كه بيشتر كارهاي دنياي پست و خواهشهاي طبيعي به آنها انجام مي گيرد.

سپس مسح سر است، زيرا در سر نيروي انديشه قرار گرفته كه به واسطه ي آن رسيدن به خواسته هاي طبيعي امكان پذير گشته و سرچشمه ي برانگيختن حواس براي روي آوردن به امور دنيايي، كه مانع از امور اخروي هستند مي باشد.

سپس مسح پاهاست، زيرا به توسط پاها به خواسته و هدفهاي دنيايي، مي توان رسيد. و در اين هنگام كه وضو كامل مي گردد، شايستگي انجام عبادت و روي آوردن به آن و رسيدن به سعادت و بندگي پديد مي آيد.

و در غسل شستن تمامي بدن لازم است زيرا موجب آن، پست ترين حالات و شديدترين وابستگي به صفات شهواني است و تمامي بدن در اين حالت شركت دارند و به همين دليل حضرت پيامبر صلي الله عليه و اله فرمود: «همانا جنابت در زير هر مويي وجود دارد.» [1] .

بنابراين تمامي بدن انسان از مرتبه عالي خويش دور گشته و در خوشيهاي پست فرو مي رود و شستن تمامي بدن در اين حالت، از مهمترين مطالب ديني است، به دليل اين كه غسل انسان را براي رشد و تعالي و وارد شدن به مرتبه ي بندگي و دوري از خوشيهاي پست



[ صفحه 45]



آماده مي نمايد. اما اگر دل به اين خوشيها وابسته گردد، همانا نزد خردمند مشغول گرديدن به پاك نمودن آن از زشتيها و گرايشهاي مانع از دريافت نيكيها، به مراتب واجب تر از پاك نمودن اندامهاي ظاهري است.

هنگامي كه امكان استفاده از آب پاك نباشد، دستور تيمم با ماليدن خاك به دست و صورت براي شكستن اين اندامهاي آلوده به خاك فرومايه وارد شده است و همين گونه به ذهن مي رسد كه چون امكان تطهير دل از اخلاق زشت و زينت دادن آن به صفات پسنديده نباشد، انسان بايد دل را به تازيانه ي خاكساري و خواري نزد خداوند بشكند، شايد كه پروردگار مهربان و بزرگوار به شكستگي و افتادگي وي رحمت آورده و از انوار تابان خويش بروي بتاباند، زيرا همان گونه كه احاديث اشاره دارند [2] ، خداوند نزد دلهاي شكسته است. اكنون سزاوار است اين اشاره ها را غنيمت شمرده و به روي آوردن به دل و تلافي گذشته اقدام نمايي.

از اسرار طهارت كه در احاديث آمده، كلام حضرت صادق عليه السلام است كه فرمودند: «هنگامي كه قصد طهارت و وضو گرفتن نمودي، به آب روي آور، چونان روي آوردنت به رحمت الهي همانا خداي تعالي آب را كليد رازگويي و نزديك شدن به خودش، و راهنما به سوي بساط بندگي قرار داده است و همان گونه كه رحمت و مهرباني وي گناهان بندگان را پاك مي كند، همچنين تنها آب نجاسات ظاهري را پاك و تطهير مي نمايد، خداي تعالي مي فرمايد «اوست كه بادها را پيشاپيش بارانش بشارتي مي فرستد.» [3] «و از آسمان باراني پاك فرو فرستاديم» [4] فرمود: «و هر چيز زنده را از آب پديد آورديم.» [5] پس همانطور كه هريك از نعمتهاي دنيا را به آب زنده نمود، به فضل و مهرباني خويش زندگي دلها را به بندگي، قرار داد. پس در صفاي آب و فراواني آن و پاك بودنش و اين كه ممزوج مي گردد با هر چيزي و در هر چيزي بينديش. و آن را پاك نمودن اندامهايي كه خداوند دستور تطهيرشان را داده است مصرف كن و واجبات و مستحبات آن را به جا آور، همانا كه در هريك از آنها



[ صفحه 46]



فايده هاي بسياري نهفته است كه اگر به آداب آنها عمل نمودي چشمه هاي اين فوايد براحتي برايت جاري مي گردد بنابراين با مردم و خلق خدا چون درآميختن آب با هر چيز كه به آن سود مي بخشد و خود تغيير نمي يابد، زندگي كن، و به ياد داشته باش كلام رسول خدا صلي الله عليه و اله را كه فرمود: «مؤمن برگزيده، همانند آب است» و خلوص خويش را در عبادت خداي تعالي قرار بده، چون آب، آن زمان كه از آسمان فرو مي بارد، و به هنگام تطهير اعضايت با آب، دلت را با تقوي و يقين پاك گردان». [6] .

ابن شاذان [7] در كتاب علل از حضرت رضا عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند: «همانا دستور به وضو داده شده تا بنده چون به هنگام مناجات در برابر خداوندي كه قدرتش فراگير است، مي ايستد پاك باشد. و اين كه فرمانبردار دستورهاي او بوده و از نجاسات و پليديها پاك باشد، علاوه بر اين كه وضو سستي را از بين مي برد و خواب را دور مي كند و براي ايستادن به بندگي در برابر خداوند قدرتمند، دل را از آلودگيها پاك مي نمايد.

و در وضو شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها واجب گرديد، زيرا چون بنده در برابر خداوند جبار مي ايستد، بعضي از اندامهاي او نمايان مي گردد و آنچه كه شستن و مسح آنها در وضو واجب شده همان اندامهايي هستند كه آشكار مي گردد، و وجوب بدين دليل است كه با صورت سجده كرده و خاضع مي گردد. و با دست خويش مي خواهد و طلب مي نمايد و با سر خويش روي به ركوع و سجود مي نمايد و با پاهايش برمي خيزد و مي نشيند.



[ صفحه 47]



و غسل، نه براي قضاي حاجت كه براي جنابت واجب گرديده است، زيرا جنابت از وجود انسان است و آن چيزي است كه از تمامي بدن خارج مي گردد، اما قضاي حاجت از جان انسان برنخاسته بلكه آن غذايي است كه از راهي وارد شده و از راه ديگر خارج مي گردد.» [8] .


پاورقي

[1] سنن ابوداود، ج 1، ص 65، حديث 248، «ان تحت كل شعرة جنابة.».

[2] به احاديث باب 8 از (ابواب الدعا) وسائل الشيعه رجوع شود.

[3] سوره ي اعراف (7)، آيه ي 57.

[4] سوره ي فرقان (25)، آيه ي 48.

[5] سوره انبياء (21)، آيه ي 30.

[6] مصباح الشريعه، باب دهم، محجة البيضاء، ج 1، ص 307، مستدرك الوسائل الشيعه باب نوادر از بابهاي وضو، «اذا اردت الطهارة و الوضوء فتقدم الي الماء، تقدمك الي رحمة الله، فان الله تعالي قد جعل الماء مفتاح قربته و مناجاته، و دليلا الي بساط خدمته و كما ان رحمته تطهر ذنوب العباد، كذالك النجاسات الظاهرة بطهرها الماء لاغير، قال الله تعالي: (و هو الذي يرسل الرياح بشرا بين يدي رحمته) (و انزلنا من السماء ماء طهورا) و قال عزوجل: (و جعلنا من الماء كل شيء حي) فكما احيي به كل شيء من نعيم الدنيا، كذالك بفضله و رحمته جعل حياة القلوب بالطاعة و تفكر في صفاء الماء و رقته، و طهوره و بركته، و لطبف امتزاجه بكل شيء، و في كل استعملتها بالحرمة الفجرت لك عين فوائده عن قريب، ثم عاشي خلق الله تعالي كامتزاح الماء بالاشياء يودي كل شيء حقه و لا يتغير عن معناه، معتبرا لقول رسول الله صلي الله عليه و اله: (مثل المومن الخاص كمثل الماء) ولتكن صفوتك مع الله تعالي في جميع طاعاتك كصفوة الماء حين انزله من السماء و طهر قلبك بالتقوي و اليقين عند طهارة جوارحك بالماء.».

[7] فضل بن شاذان بن خليل نيشابوري از فقيهان و متكلمان شيعه و بسيار مورد اعتماد است، وي از حضرت جوادالائمه عليه السلام روايت نموده و گفته شده است كه از حضرت رضا نيز روايت نموده است و نيز گفته شده وي 180 كتاب تأليف نموده كه تعدادي از آن به ما رسيده است. شيخ طوسي در كتاب رجال خود وي را از اصحاب امام هادي عليه السلام و بار ديگر از اصحاب امام عسكري عليه السلام برشمره است. در آن جا از وي به نيشابوري نام برده است.

[8] عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 103، «انما امر بالوضوء ليكون العبد طاهرا اذا قام بين يدي الجبار، عند مناجاته اياه، مطيعا له فيما امره، نقيا من الادناس والنجاسة مع ما فيه من ذهاب الكسل و طرد النعاس و تزكية الفواد للقيام بين يدي الجبار، و انما وجب علي الوجه واليدين والراس والرجلين، لان العبد اذا قام بين يدي الجبار فانما ينكشف من جوارحه و يظهر ما وجب فيه الوضوء و ذالك انه بوجهه يسجد و يخضع، بيده يسال و يرغب و يرهب و يتبتل، و براسه يستقبله في ركوعه و سجوده و برجليه يقوم و يقعد. و امر بالغسل من الجنابة دون الخلاء، لان الجنابة من نفسي الانسان و هو شيء يخرج من جميع جسده، والخلاء ليس هو من نفس الانسان انما هو غذاء يدخل من باب و يخرج من باب».


بازگشت