در آداب توبه و اسرار آن


عقل عاقل چنين حكم مي كند، كه وقتي لازم است انسان مكان و لباس و پوست بدنش را كه خارج از واقعيت و ذات اويند، تطهير كند، پس حتما بايد در تطهير قلب و دلش، كه ذات او و نظرگاه خداوند است، كوشش بيشتري كرده و آن را با آب توبه پاك كند، كه امام صادق عليه السلام فرمودند: «و طهر قلبك باليقين و التقوي» «دلت را ابتدا با يقين و سپس با پرهيزكاري، پاك كن» كه يقين، باعث تقوي و تقوي حاصل نمي شود مگر با توبه كردن.

حال كه دانستي توبه، از طهارت قلب است، و مهمتر از طهارت ظاهر در نماز است، پس بايد قدري درباره اين كه حقيقت توبه چيست بداني.

حقيقت توبه، بازگشت بنده از هر چه غير خداوند است به سوي خدا، يا از هر چه او مكروه مي دارد به آنچه او مي پسندد يا بگو: بازگشت از دوري خدا به جانب قرب او، يا رجوع بنده از تاريكي و جهل به سوي روشنايي و دانايي، و از بدبختي و گناه است به سعادت و طاعت.

هم چنين در علم و حال و عمل تكميل گردد، زيرا هر كدام مطلوب مستقلي



[ صفحه 69]



است، و اضدادشان مكروه و ناپسند است، و رجوع از اين ها توبه ناميده مي شود.

اجمالا، اين است كه بداند حالي كه در آن است سبب شقاوت، و يا مانع سعادت است. و در مرحله ي تفصيل، اين است كه به همه مراتب علوم، از علم به خدا و فرشتگان و كتب آسماني توجه كرده، بداند كه با چنين حالي، جز محروم شدن از سعادت هاي اخروي، نصيبي نخواهد داشت.

اما حال: حال در توبه، تأسف خوردن بر بدبختي، و قصد خوشبخت شدن است.

اما عمل: بازگشت از گذشته، و تصميم به جبران آنچه مايه ي اندوه و حسرت شده است، و اگر آن از حق الله است، با چشاندن رنج اطاعت به نفس و آب كردن گوشت هاي روئيده از گناه، تدارك كند، و اگر حق الناس است، با اداء دين، و طلب رضايت طلبكار، جهت محو آثار روحي آن، و اگر از مقوله خيانت در آبروست كه ادايي برايش ممكن نيست، بايد از راه طلب آمرزش و انجام اعمال صالحه از طرف صاحب حق باشد، و اگر موجب تلف حيوان صاحب حق شده، ضررش را با مثل آن جبران نمايد. و همه اين ها از انديشيدن در روايتي منقول از علي عليه السلام فهميده مي شود كه به استغفار كننده اي فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند، آيا مي داني استغفار چيست؟

استغفار درجه عليون است، و آن بر شش معنا است، اول: پشيماني بر گذشته، دوم: تصميم بر ترك بازگشت به گذشته تا ابد.

سوم: پرداخت حق الناس، تا سبكبار گشته و تبعاتي به دنبال نداشته باشد.

چهارم: هر واجبي را كه ترك كرده، به جاي آورد.

پنجم: گوشت هاي روئيده از حرام را، با آتش اندوه آب كند، تا پوست به



[ صفحه 70]



استخوان چسبيده، و گوشت جديدي بر استخوان برويد.

ششم: هم چنان كه لذت معصيت را چشيده بود، رنج طاعت را بر خود هموار كند و سپس استغفار كند. [1] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه: حكمت 417، ص 549.


بازگشت