تفاوت ميان اميد، آرزو، و هوس


اگر خرده بگيري، كه بنابر گفته هاي شما، رجاء و اميد، چه مي شود؟ و اين قول امام عليه السلام كه فرمودند: يا مبدل السيئات بأضعافها من الحسنات» [1] (اي كسي كه بدي ها را به چندين برابر خوبي تبديل مي كني) جايش كجاست؟

در جواب خواهم گفت: اين ايراد تو از روي ناداني است؛ زيرا اميد غير از آرزو، و آرزو غير از امنيه هوا و هوس، و امنيه غير از حماقت است، اين ها مراتب انتظار خيرند.

پس كسي كه گندمي در زمين نيكو بكارد، و در موقع مناسب، آب دهد و طبق معمول زراعت، سركشي نمايد، و از خداوند توقع داشته باشد، كه بذرش را به



[ صفحه 31]



بهترين وجه بروياند، اين، همان اميد و رجاء است. و كسي كه گندمي در زمين نيكو بكارد، و كم و بيش آبياري كند، و منتظر باشد آبياري اش - كه به مقداري بوده كه معمولا به نتيجه نمي رسد، مگر در بعضي از سالها - به محصول برسد اين چنين شخصي، آرزومند است.

اما كسي كه محصولش را هرگز آب نداده، و منتظر باران است، و اين انتظار، در شهري است كه هرگز چنين باران هايي نباريده است، چنين انتظاري نه اميد است، و نه آرزو، بلكه امنيه و هوس است. و كسي كه جو بكارد و هيچگاه هم سركشي به زراعتش نكرده باشد، و انتظار برداشت گندم را داشته باشد، چنين شخص احمق و سفيه است.

اما سخن امام عليه السلام كه فرمودند: «يا مبدل السيئات بأضعافها من الحسنات»

از چيزهايي نيست كه از راه اسباب عادي، انجام شود، بلكه سبب معنوي لطيفي دارد كه يك طرفش به دست مكلف است، و آن عبارت از اين است كه: هيچ خير و شري را از اسباب نبيند، و نزد او هيچ ضرر زننده، و نفع دهنده اي، جز خداوند نباشد، نه در دنيا و نه در آخرت. بنابراين، با دعا از درگاه خداوندي، به در فضل و احسانش چنگ زند، تا از باب عنايت محض او، خيرش را به دست آورد. و اين بي ترديد درباره كسي جاري است كه، معتقد به وجود اين صفت در خداوند است، و چنين انساني كه معتقد به اين آيه است، برايش فرق نمي كند، كه اميدواريش در تبديل سيئات به حسنات، در امور دنيوي باشد يا اخروي.

وقتي بر تو معلوم نبود كه در ايمان به اين صفت در پروردگارت، صادقي يا نه، نفس فريبكارت را در چيزي از احتياجات دنيوي خود امتحان كن، كه آيا در برابر توكل بر خداوند قدرت ترك اسباب، مخصوصا اسبابي كه شارع مقدس تو را از آن ها



[ صفحه 32]



برحذر داشته را داري يا نه؟

وقتي دانستي كه در ادعايت به اين كه خداوند تبديل كننده سيئات به حسنات است، صادق نيستي، ايراد و اشكال را به كسي بسپار كه به آن باور دارد.

عبرت ديگر اين كه، آنچه از تبديل شده خوردني ها و آشاميدني ها، به كثافات و پليدي ها مي بيند به ياد آورد. و هم چنين تأمل كند در دگرگوني ها و تغييرات امور دنيايي كه به آن عشق مي ورزد، و خودش را در حسرت آن مي كشد، و به واسطه ي آن، خواري و پستي دنيا را درك كند.


پاورقي

[1] صحيفه ي سجاديه: دعاي 2 و 24.


بازگشت