طهارت و تفكر در اسرار آن


اين باب در بيان طهارت است و مشتمل بر اشاراتي است كه بر خردمند لازم است به نحو اجمال و اختصار بداند، بدين گونه كه در حقيقت و ثمرات طهارت بيانديشد و آنگاه كه دانست سعادت ظاهري و باطني در نظافت و پاكيزگي است، و نيز انديشيدن در آيات وارده در اين باب به ويژه آيه ي مباركه ي:

(ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد ليطهركم) [1] .

«خداوند نمي خواهد بر شما هيچ تنگي و دشواري نهد، بلكه مي خواهد شما را پاكيزه سازد»، و به ضميمه اين آيه مباركه را كه فرمود: (و الله يحب المطهرين) [2] «و خداوند پاكيزگان را دوست دارد». و تفكر در معني حب الهي بنمايد و بداند كه نتيجه حب و دوستي برطرف شدن حجاب ها از قلب بنده مؤمن، و رسيدن بنده به همه نورها و سعادت ها مي باشد. و سپس در گفتار رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمود: «الطهور نصف الايمان» [3] «پاكيزگي نصف ايمان است» نيز تأمل كند، خواهد فهميد كه



[ صفحه 18]



مراد و مقصود از طهور، خالي شدن و پاك شدن از موجب تاريكي و پليدي از ظاهر و باطن است؛ و نيز نيمه ديگر ايمان، عبارت از آراسته شدن و زينت يافتن به فضايل و حسنات در ظاهر و باطن مي باشد؛ مثلا: طهارت بدن با وضو گرفتن، و دوري از گناه و آراستگي اش با عطر، و انجام اعمال صالحه است، و طهارت قلب با پاك كردن قلب از اخلاق و صفات رذيله است و زينتش تخلق و آراستن قلب با ذكر خدا. به تعبير ديگر:

«نفي الموهوم، صحو المعلوم، و كشف سبحات الجمال». [4] «انكار موهوم و روشن كردن معلوم و كشف انوار جمال» [5] .

اگر بگوئي: طهارت در عرف و لسان فقها عظام پاك كردن پليديها و كثافات از ظاهر بدن است، پس اين معنا از كجا فهميده مي شود؟

در جواب مي گويم: اين معني هم از نقل و هم از عقل فهميده مي شود؛

اما نقل: سخن خداوند متعال در سوره مباركه شمس تو را كافي است، آن جا كه



[ صفحه 19]



بعد از سوگندهاي بزرگ فرمود: (قد أفلح من زكاها - و قد خاب من دسها) [6] .

«به راستي رستگار شد هر كه آن را پاك گردانيد و پاكيزه داشت و نوميد و بي بهره گشت هر كه آن را آلوده كرد».

و اين تأكيد عظيم، به يقين دلالت مي كند بر اين كه، مسئله ي طهارت قلب، به مراتب مهم تر است از طهارت بدن؛ طهارتي كه مناسب و شايسته ي نصف ايمان باشد كه مهمترين نوع از انواع طهارت مي باشد [7] و به زودي در اخبار و روايات باب مربوطه صراحتا خواهد آمد.

اما از عقل: وقتي دقت و تامل نمايي در لطف و عنايت خداوند، در اوامرش درباره مكاني كه آن جا هستي، و لباسي كه پوشيده اي، و بدني كه به منزله ي قشر و پوست براي حقيقت توست، به يقين خواهي دانست كه خداوند، طهارت قلب و درونت، از پليدي هاي باطني، كه قابل مقايسه با پليدي هاي ظاهري نيست هرگز چشم پوشي، نفرمود.



[ صفحه 21]




پاورقي

[1] مائده، 6.

[2] توبه، 108.

[3] عوالي اللئالي، ج 1، ص 115.

[4] اشاره به حديث معروف «حقيقت» كه كميل از امام علي عليه السلام نقل كرده است.

[5] امام خميني قدس سره در بيان اقسام طهارت مي فرمايند: طهارت اهل ايمان، تطهير ظاهر است از ارجاس معاصي و اطلاق شهوت و غضب.

و طهارت اهل باطن، تنزيه از قذارات معنويه و تطهير از كثافات اخلاق ذميمه.

طهارت اصحاب حقيقت، تنزيه از خواطر و وساوس شيطانيه و تطهير از ارجاس افكار ضاله مضلة است.

و تطهير ارباب قلوب، تنزيه از تلوينات، و طهارت از تقلبات، و تطهير از احتجاب به علوم رسميه و اصطلاحات است.

و طهارت اصحاب سر، تنزيه از احتجاب از مشاهدات؛ و طهارت اصحاب محبت و مجذوبين، تنزيه از توجه به غير و غيريت است، و تطهير از حجب خلقيه است.

و طهارت اصحاب ولايت، تطهير از رؤيت مقامات و مدارج است، و تنزيه از اغراض و غايات است.

(سر الصلاة ص 61 - 60).

[6] الشمس، 10 - 9.

[7] شعر:



نجاست چون در اين عالم چهار است

طهارت كردن از آن هم چهار است



اول پاكي بود زاحداث و انجاس

دوم از معصيت و ز شر وسواس



سوم پاكي ز اخلاق رذيله است

كه با آن آدمي هم چون بهيمه است



چهارم پاكي سر است از غير

در اين جا منتهي مي گرددت سير



هر آن كو كرد حاصل اين طهارات

شود بي شك سزاوار مناجات



تو تا خود را بكلي در نبازي

نمازت كي شود هرگز نمازي



چو ذاتت پاك گردد از همه شين

نمازت گردد آنگه قرة العين.


بازگشت