نماز، دژي مستحكم


نماز، اقرار صادقانه به بندگي خدا، پاره شدن بندهاي شيطان و دام هاي ابليس است.

بندگي خدا، آدمي را عزت بخشيده و از بردگي جابران زمانه رها مي سازد. دل آدمي را از هرچه غير اوست خلاصي بخشيده و قيود وابستگي را پاره مي كند؛ اميد او را از همه چيز و همه كس بريده و دلش را متوجه تنها بي نياز عالم وجود مي گرداند؛ ابزارهايي را كه شيطان بوسيله ي آن فرزندان آدم را به بيراهه مي كشاند و از مدار انسانيت خارج مي كند، از ميان برده و همچون پايگاهي غير قابل نفوذ مانع هجوم وسوسه گران و دسيسه سازان مي باشد؛ چرا كه مولاي متقيان علي عليه السلام مي فرمايد:

الصلوة حصن من سطوات الشيطان [1] .



[ صفحه 17]



نماز دژي است مستحكم كه نمازگزار را از حملات شيطان در امان مي دارد.

مؤمني كه در محراب عبادت، به نماز ايستاده از تيرهاي سهمگين وسوسه هاي ابليس در امان مي ماند؛ و نماز سپري مي شود براي او، در مقابل وساوس و اوهام شيطاني.

ابليس، كه يگانه دشمن آدمي است، قسم خورده و عزم جزم كرده تا با القاءهاي خيال انگيزش روح و جان آدمي را مغلوب پليدي هاي خويش گرداند.

فرياد علي عليه السلام را بشنويد كه مي فرمايد:

الا و ان الشيطان قد جمع حزبه واستجلب خيله و رجله [2] .

آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را فراهم ساخته و سوار و پياده اش را فراخوانده و - به سوي شما - تاخته!

يا اينكه مي فرمايد:

الا و ان الشيطان قد ذمر حزبه واستجلب جلبه ليعود الجور الي اوطانه و يرجع الباطل الي



[ صفحه 18]



نصابه [3] .

همانا شيطان، يارانش را برانگيزانده و لشگر خويش را از هر سو خوانده، مي خواهد كه ستم به جاي خود برقرار باشد و باطل پايدار.

شيطان بر آدمي و احوالات او، همچون نگاهباني هوشيار، همواره در كار است، و هر لحظه، گمراهي و تباهكاري انسان را خواهان. راههاي خود را بر او آسان مي نماياند، و گناه را در ديده ي او مي آرايد تا آنكه خويش را بدان بيالايد [4] درصدد است تا گرههاي استوار مسلماني را يكي پس از ديگري بگشايد و پراكندگي را جايگزين هماهنگي و هم آوايي گرداند [5] .

او دمادم وسوسه مي كند كه: بكن و از آن توبه نما! و اگر امروز نشد فردا!

تا آنگه مرگ آدمي سر رسد و او قهقهه مستانه سر



[ صفحه 19]



دهد كه: از امت محمد صلي الله عليه و آله صيدي ديگر به دامم افتاد!

اما امت محمد صلي الله عليه و آله در پايگاه تسخيرناپذير «نماز»، سپاهي را مي ماند كه هر لحظه با ياد و نام خدا، سرود هم آوايي و همدلي را ساز مي كند. و از شيطان و راههاي او - كه براي آدمي هموار مي سازد تا در پي او رود - برحذر مي ماند. و شمشير نماز را در نيام بسته و آماده نابودي سياهكاري و پليدي است. و نماز را همچون سپري در دست دارد تا از بارش تيرهاي سهمگين شيطان صفتان در امان ماند. آنچه بلا و مصيبت و غم و اندوه ناشي از آن است، همه را با نماز زدوده است. و نماز به سان پناهگاهي براي دستيابي او به آرامش و سكون و شكرانه اي براي رهاييش از بندها گرديده است.

گفته اند آدم عليه السلام كه از تاريكي شب به روشنايي روز رسيد و خدا را به اين نعمت سپاس گزارد اولين كسي بود كه نماز صبح به جاي آورد. او كه تا آن هنگام شب را نديده و از همسر خود دور نشده بود، ناگاه در تاريكي شب خود را غريب و رنجور يافت. با خدا مناجات كرد و با زبان حال خود گفت خدايا:



[ صفحه 20]





ذكر تو مرا مونس و يار است به شب

وز ذكر توام هيچ نياسايد لب



صبح كه فرارسيد ندا آمد اي آدم دو ركعت نماز بخوان. يك ركعت به شكرانه ي گذشتن شب هجرت، و يكي به سپاس دميدن دولت ديدار يار!

و نمازش او را از غم و اندوه رهانيد و آرامش در دلش جاي داد [6] .

يونس پيامبر عليه السلام نيز، آن هنگام كه از نرسيدن عذاب به قوم خود ناسپاسي كرد؛ و گرفتار خشم خدا شد؛ و به زندان شكم ماهي افتاد؛ و پس از عفو الهي و بخشش خدايي، از شكم ماهي بيرون آمد؛ خود را از چهار تاريكي رها و رسته ديد: تاريكي لغزش، تاريكي ناسپاسي، تاريكي آب، و تاريكي شكم ماهي! و به شكرانه رهايي از آن چهار تاريكي و رسيدن به امنيت و آرامش، چهار ركعت نمازگزارد (و او اولين كسي بود كه نماز عصر به جاي آورد) و نماز برايش سپري گرديد در برابر بلايا و مصيبت ها و



[ صفحه 21]



شكرانه اي شد براي رهايي از آنها [7] .

چه سپري حافظ و نگاهبان تر از نماز، و چه دژي مستحكم تر و برتر از آن!



[ صفحه 22]




پاورقي

[1] غررالحكم و دررالكلم، ص 56.

[2] نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، خطبه 10، ص 14.

[3] نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، خطبه 22، ص 22.

[4] اشاره به كلام مولا علي عليه السلام: والشيطان موكل به يزين له المعصية ليركبها.

(نهج البلاغه، ترجمه دكتر جعفر شهيدي، خطبه 65، ص 50).

[5] و يريد ان يحل دينكم عقدة عقدة و يعطيكم بالجماعة الفرقة.

(نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، خطبه 121، ص 119.).

[6] امام احمد ميبدي، خلاصه ي تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد، از كشف الاسرار خواجه عبدالله انصاري، جلد اول، چاپ اقبال، چاپ سوم، تهران، 1630، ص 99.

[7] منبع پيشين، همان صفحه.


بازگشت