تفكر


هيچ چيز مانند تفكر، انسان را از سرگرداني نجات نمي دهد. بهترين فكرها، درباره ي خدا، نعمت هاي او و خود انسان است. آن كودك خارجي زيبا گفته بود: «خداي عزيز، بعضي وقتها بهت فكر مي كنم حتي وقتي كه دعا نمي كنم». [1] لازم نيست، انسان زماني كه در حال دعاست به خدا توجه داشته باشد و فكر كند. بلكه در بين راه تا محل كار يا هنگام برگشت و يا داخل اتومبيل و... نيز مي توان به خدا فكر كرد و انديشيد. «ز كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟»

شخصي وارد روستايي شد و ديد همه ي قبرها، جلوي در خانه هاست. عجيب تر آن كه سن مرده ها كم بود؛ از چند روزه و چند ماهه تا ده ساله! از يكي پرسيد: جريان اين قبرها چيست؟ گفت: ما اينجا مردگان را مقابل خانه ها دفن مي كنيم تا مرگ و آخرت فراموشمان نشود و در طول روز، مراقب اعمالمان باشيم. اگر مي بيني عمر رفتگان ما كم است، به آن سبب است كه ما عمر را از روزي حساب مي كنيم كه شخص بيدار شود و خودش را بشناسد و دست از گناه بكشد.

مرحوم آية الله مجتهدي رحمه الله مي فرمود: «اگر اين طور باشد، ما غالباً سقط جنين مي شويم و اصلاً عمري نداريم. دعا كنيد بيدار شويم و بفهميم و بميريم.» [2] .



[ صفحه 191]



پس ذكر، در هيچ حالي از انسان برداشته نمي شود، تا مبادا از اين غفلت لحظه اي شيطان بهره برد و راه نفوذي بيابد. از همين رو قرآن شريف نيز براي ذكر حدي قايل نشد و دستور داد:

اذكروا الله كثيراً لعلكم تفلحون؛ [3] خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.


پاورقي

[1] نامه بچه ها به خدا، ص 89؛ به نقل از: جميل بي بديل، ص 21.

[2] آداب الطلاب، ص 126.

[3] انفال / 45.


بازگشت