ذكر، درمان خطورات شيطاني




اذكروا الله شاه ما دستور داد

اندر آتش ديد ما را نور داد



دستورات اسلام، محدود به شرايط زماني و مكاني است؛ مثلاً روزه ي واجب از اذان صبح تا اذان مغرب است، به مدت يك ماه كه بايد در ماه مبارك رمضان صورت پذيرد. هم چنين نمازها كه چگونگي و مستحب و واجب بودنش، از نظر اسلام مشخص و محدود است. اعمال حج نيز همين گونه است. تنها چيزي كه حدي برايش قرار داده نشده، ذكر است. و به قول يكي از اساتيد آية الله حسن زاده آملي (دامت بركاته) «در همه چيز خداوند به كمش كفايت كرد، مگر به ذكر. روزه سالي يك ماه است، نماز چقدر، ولي ذكر در همه حال. و حضرت صادق عليه السلام فرمود: تا انسان در حال ذكر است، در نماز است.» [1] .

براي جلوگيري و درمان خطورات شيطاني، بايد به ذكر روي آورد؛ چرا كه در آيه ي شريفه چنين آمده است:

ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون؛ [2]

در حقيقت، كساني كه - از خدا - پروا دارند، چون وسوسه اي از جانب شيطان بديشان رسد - خدا را - به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.

طريقه و دستورالعمل اساتيد بزرگ عرفان و اخلاق مانند مرحوم ملاحسينقلي همداني رحمه الله و شاگردان وي مانند مرحوم آية الله قاضي رحمه الله اين



[ صفحه 182]



بوده است؛ تا براي جلوگيري از خاطرات متفرق به ذهن، شخص متذكر به ذكر خدا، يا اسمي از اسماء الله باشد كه در اين صورت ديگر مجالي براي خاطر ديگر نمي ماند. به دنبال ذكر، ذهن از غير خدا خالي مي ماند. [3] شهيد مطهري رحمه الله مي فرمايد: «هر اندازه كه انسان به ياد خدا باشد، كمتر معصيت مي كند. معصيت كردن و نكردن، دائر مدار علم نيست، دائر مدار غفلت و تذكر است. هر اندازه كه انسان غافل باشد، يعني خدا را فراموش كرده باشد، بيشتر معصيت مي كند.» [4] .

از بهترين اثرات ذكر، در قرآن شريف چنين بيان گرديده است:

فاذكروني أذكركم؛ [5] پس مرا ياد كنيد، - تا - شما را ياد كنم.

وقتي حضرت موسي عليه السلام از خدا سؤال كرد: خدايا! آيا نزديكي تا با تو نجوا كنم يا دوري كه تو را فرياد زنم؟ خطاب آمد: «اي موسي! هم نشينم با آن كه مرا ياد كند». [6] دقيق تر آن است كه ذكر را براي خود و عاقبت خويش نخواهيم كه اگر رشته دولت را به دست او داديم، خود بهتر مي داند كه چه كند. بلكه بايد توجه كنيم كه او شايسته ذكر و حمد و تسبيح و تقديس است و اين به عنوان وظيفه بايد صورت پذيرد؛ حال خدا چه مي كند، به ما مربوط نيست.

آخرين لحظات عمر علامه طباطبايي رحمه الله بود. خدمتشان كه مشرف شديم، درخواست كرديم مطلبي يا نكته اي بگويند. به فكر فرو رفت و فرمود: «چيزي به خاطرم نمي آيد؛ جز آيه «فاذكروني اذكركم»؛ يادم كنيد تا يادتان كنم «و اشكروا لي و لا تكفرون»؛ سپاسم را بگوييد و ناسپاسي نكنيد.» [7] .



[ صفحه 183]



استاد فاطمي نيا مي گويد: «پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند بهترين دعا، دعاي من و دعاي پيامبران قبل از من است. سپس فرمودند: «لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيي و يميت و يميت و يحيي و هو حي لا يموت بيده الخير و هو علي كل شي ء قدير». در زمان تابعين - كساني كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را نديده اند و فقط اصحاب را ديده اند - اين سؤال پيش آمد كه اين چه دعايي است كه طبق فرمايش رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بهترين دعاي آن حضرت و پيامبران سابق است، ولي هيچ گونه درخواستي در آن وجود ندارد؟! تا اين كه نزد يكي از علما رفتند و او گفته بود: «مثل اين مي ماند كه كسي مدح و ثناي تو را بگويد، آنگاه تو خود مي داني چه كار كني».» [8] .

در مورد حقيقت ذكر، روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «ياد خدا در هر حال، اين نيست كه زبان به سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر بگردد - هر چند اين هم ذكر است - ولي منظور اين است كه اگر به چيزي برخورد كردي كه خدا فرموده آن را به جاي آور، انجام دهي و اگر فرموده ترك كني، آن را رها نمايي.» [9] بنابر اين روايت، انسان همواره بايد متذكر به ذكر الهي باشد تا در هر موقعيت و شرايطي «بايدها» را انجام دهد و «نبايدها» را ترك كند. از همين روايت نيز دانسته مي شود ذكر عملي مهم تر از ذكر لفظي است و ذكر لفظي اگر اثر عملي نداشته باشد، هيچ فايده اي نمي بخشد. شخص اگر به زبان ذكر نگويد، اما در كارها و نيات خود، ياد خدا باشد، بهترين پاداش در انتظار او خواهد بود. كه اگر به ذكر زباني هم مشغول باشد، رضاي الهي را جلب كرده است.

فردي مي گفت: «پيش از انقلاب، سوار اتوبوسي شده بوديم، ديديم



[ صفحه 184]



كسي جلو نشسته است و به هر خانمي كه داخل مي آيد، نگاه مي كند و مي گويد: لا اله الا الله! يك وقت خانمي از جلوي او رد شد، و آن فرد حواسش نبود؛ يكي گفت: آقا! غافل بودي و يك لا اله الا الله رد شد!».

بهترين ذكر است؛ اما آيا چنين انساني به بهشت مي رسد؟!

فرد دائم الذكر، تمام حالاتش ذكر است. همان كه اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي كميل از خداوند درخواست دارد: «پروردگارا! از تو مي خواهم به حق خودت و به پاكيزگي ات و به بزرگواري صفات و نام هايت، اين كه به طور پيوسته در شب و روز به ذكر تو بگذرانم و در خدمت تو باشم و عمل هايم در پيشگاهت پذيرفته گردد تا اين كه تمام كردارها و ذكرهاي من يك ورد واحد شده و حالم به طور دائم و مستمر در خدمت خودت قرار دهي» [10] ؛ يعني همان چيزي كه خداوند در وصف مؤمنان واقعي بيان مي دارد:

الذين يذكرون الله قياماً و قعوداً و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السماوات و الأرض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النار؛ [11] همانان كه خدا را - در همه احوال - ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مي كنند، و در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند - كه: - پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده اي، منزهي تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.

بايد توفيق انجام ذكر و شيريني آن را نيز از خدا طلب كرد. همان گونه كه اميرالمؤمنين عليه السلام در مناجات شعبانيه فرمود: «خدايا، به من شيفتگي ذكر پياپي خود را الهام كن». [12] .



[ صفحه 185]




پاورقي

[1] امام باقر عليه السلام: «لا يزال المؤمن في صلاة ما كان في ذكر الله عز و جل... ان الله عز و جل يقول الذين يذكرون الله قياماً و قعوداً و علي جنوبهم...»؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 150؛ صد و ده اشاره، ص 268 و 269.

[2] اعراف / 201.

[3] نقل با تصرف: رساله ي سير و سلوك منسوب به بحرالعلوم، ص 174.

[4] گفتارهاي معنوي، ص 79؛ نقل از ره توشه راهيان نور، ويژه جوانان تابستان 1384، ص 159.

[5] بقره / 152.

[6] امام صادق عليه السلام: «مكتوب في التورات التي لم تغير أن موسي عليه السلام سأل ربه فقال يا رب أقريب أنت مني فاناجيك أم بعيد فاناديك؟ فأوحي الله عز و جل اليه يا موسي أنا جليس من ذكرني؛ الكافي، ج 2، ص 496.

[7] به نقل از آية الله مظاهري؛ حديث دل سپردن، ص 103.

[8] نقل با تصرف: نكته ها از گفته ها، ج 3، ص 165.

[9] «سيد الاعمال... و ذكر الله علي كل حال ليس سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله أكبر فقط و لكن اذا ورد عليك شي ء أمر الله عز و جل به أخذت به أو اذا ورد عليك شي ء نهي الله عز و جل عنه تركته»؛ الكافي، ج 2، ص 144.

[10] «يا رب أسئلك بحقك و قدسك و أعظم صفاتك و أسمائك أن تجعل أوقاتي من الليل و النهار بذكرك معمورة و بخدمتك موصولة و أعمالي عندك مقبولة حتي تكون أعمالي و أورادي كلها ورداً واحداً و حالي في خدمتك سرمداً»؛ مفاتيح الجنان، بخشي از دعاي كميل.

[11] آل عمران / 191.

[12] «الهي و ألهمني و لهاً بذكرك الي ذكرك»؛ مفاتيح الجنان، بخشي از مناجات شعبانيه.


بازگشت