ذكر


بايد دانست كه حضور قلب در نماز، با گفتن يك ذكر يا ورد خاصي حاصل نمي شود و تحصيل آن، ريشه اي است. انساني كه در شبانه روز حداقل ده مرتبه «اياك نعبد و اياك نستعين» را مي گويد، بايد به معناي ژرف آن توجه داشته باشد و در برخوردها و كارها آن را مدنظر قرار دهد؛ مثلاً اگر فردي مغازه دار است، بايد در برخورد با مشتري و فروش كالا، توجه داشته باشد كه غير از خدا را نمي پرستد و همان كه او راضي است، انجام مي دهد؛ نه آن چه را كه خود مي خواهد. در واقع توجه او به خداست، نه غير خدا. همين طور در برخورد با همسر و فرزندان كه مرد نبايد احساس كند كه او خداي خانه است؛ بلكه بايد توجه داشته باشد كه او در خانه هم بايد بنده خدا باشد و غير خدا را كمك نگيرد و كاري را براي غير خدا انجام ندهد. قرآن شريف مي فرمايد:

قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين؛ [1] بگو: «در حقيقت، نماز من و - ساير - عبادات من و زندگي و مرگ من، براي خدا، پروردگار جهانيان است».

و مراد باباطاهر از «خوشا آنان كه دائم در نمازند»، همين نكته است.

بوعلي سينا مي گفت: «من شاگرد نمازم؛ زيرا هر وقت مشكل علمي براي من پيش مي آمد وضو مي گرفتم و به جامع شهر (مسجد جامع) مي رفتم و در آن جا دو ركعت نماز مي خواندم و حل مشكلم را از خدا مي خواستم و حل مي شد.» [2] همان كه قرآن به آن توصيه فرمود: «استعينوا بالصبر و الصلوة؛ [3] از صبر و نماز كمك بگيريد.» [4] .



[ صفحه 181]



آية الله جوادي آملي (دامت بركاته) مي فرمود: «مواظبت بر نماز جماعت، نماز اول وقت و اين كه اگر انسان مشكلي داشت، نماز را به عنوان حلال مشكل خود تلقي كند، انسان را به كمال مي رساند و اگر به مقام شيخ الرئيس نرسد، از سالكان اين كوي مي گرداند.» [5] .


پاورقي

[1] انعام / 162.

[2] روضات الجنات، ج 3، ص 160.

[3] بقره / 45.

[4] امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «الصبر الصيام؛ مراد از صبر، روزه است»؛ الكافي، ج 4، ص 63.

[5] مبادي اخلاق در قرآن، ص 278.


بازگشت