خواندن نافله
نافله در اصطلاح روايات، به معناي هر عمل مستحبي است، اما منظور ما در اين جا، همان نمازهايي است كه به عنوان نافله ي نماز صبح و ظهر و... در توضيح المسائل مراجع عظام ذكر شده است
معمولاً انسان ها نمي توانند حق نماز را ادا كنند. عبادات ما با فراموشي و كم و كاستي هاي خواسته و ناخواسته همراه است و خداوند با تشريع نوافل، وعده ي جبران كمبودها را داده است. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «نافله تشريع شده تا آن چه از - نماز - واجب فاسد شده، جبران گردد.» [1] در حديث ديگر تصريح شده است: «از نماز آن مقداري بالا مي رود كه قلب به آن توجه و اقبال داشته است و همانا نوافل قرار داده شد تا نواقص نماز واجب جبران شود.» [2] .
ابوحمزه ي ثمالي نقل مي كند: امام سجاد عليه السلام را ديديم كه نماز مي خواند. در بين نماز، عباي آن حضرت افتاد. حضرت عبا را برنداشت تا از نماز فارغ شد. به ايشان گفتم: عبايتان افتاد و بر نداشتيد؟ فرمود: «واي بر تو، آيا مي داني در حضور چه كسي بودم؟ همانا نمازي از بنده قبول نمي شود، مگر اندازه اي كه در آن توجه قلبي داشته است.» ابوحمزه ي ثمالي سؤال مي كند: فدايت شوم، پس ما هلاك شده ايم؟! حضرت فرمود: «هرگز؛ همانا خداوند به وسيله ي نافله ها، نماز مؤمنين را تمام مي كند.» [3] .
البته نافله تنها براي اين امر نيست، و در اين جا تنها به عنوان يكي از راه هاي جبران قصور در نماز محسوب مي شود. [4] از مرحوم آية الله انصاري همداني رحمه الله نقل شده كه وقتي از ايشان براي تمركز در نماز دستوري
[ صفحه 119]
خواسته شد، پاسخ فرمود: «نوافل را ترك مكن و حيواني كم بخور.» [5] .
خواندن نافله چندان مشكل نيست و به فتواي علما، مي توان در هر حالي آن را خواند و ركوع و سجود را با اشاره انجام داد. حتي لازم نيست رو به قبله باشيم. بسياري از بزرگان مانند مرحوم شيخ غلامرضا يزدي رحمه الله و علامه طباطبايي رحمه الله، نافله نماز را در بين راه خانه تا مسجد مي خواندند. [6] .
پاورقي
[1] «انما جعلت النافلة ليتم بها ما فسد من الفريضة»؛ الكافي، ج 3، ص 269.
[2] «امام باقر عليه السلام: «ان العبد ليرفع له من صلاته نصفها أو ثلثها أو ربعها أو خمسها فما يرفع له الا ما أقبل عليه بقلبه و انما أمرنا بالنافلة ليتم لهم بها ما نقصوا من الفريضة»؛ همان، ص 363.
[3] «ويحك، أتدري بين يدي من كنت؟ ان العبد لا يقبل منه صلاة الا ما أقبل منها... كلا، ان الله متمم ذلك للمؤمنين بالنوافل»؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 487.
[4] گوهرهاي حكيمانه، ص 134.
[5] در كوي بي نشان ها، ص 77.
[6] به سوي او، ص 277 و 278.