درمان عملي غيبت


نخستين راه - كه براي درمان ديگر گناهان زبان نيز كاربرد دارد - آن است كه پيش از گفتن هر سخني، به حرام و حلال بودن آن گفته و سود و زيان هاي دنيايي و آخرتي توجه كند. «تفكر پيش از بيان»، مانع بسياري از گناهان است.

دومين راه، اينكه در «معاشرت» با دوستان و شركت در محافل، احتياط كنيم. بنابراين در جمع دوستان و يا در صله ارحام، توجه داشته باشيم كه



[ صفحه 68]



اگر نمي خواهيم غيبت كنيم، مبادا غيبتي بشنويم.

سومين راه «توسل» و «توجه به خدا» است. اين كه در آن جلسه از خدا بخواهيم كه از غيبت محفوظ بمانيم و توجه داشته باشيم به فرموده ي امام صادق عليه السلام: «اگر مي خواهي سالم بماني، خدا را ياد كن، نه خلق خدا را. آن گاه به جاي اين كه غيبت كني، عبرت مي گيري و به جاي گناه، ثواب مي كني.» [1] .

راه چهارم، آن كه اگر شخص در جلسه اي است كه موقعيت غيبت پيش آمده، فوراً رشته سخن را در دست گرفته و نكات علمي و حكايات آموزنده و يا معلومات عمومي را بيان كند كه براي ديگران جذاب باشد. تا ديگران نيز به اين وادي كشانده شوند و از غيبت و عيب جويي دور شوند؛ مثلاً مي تواند از دانستني ها، عجايب آفرينش، كشفيات علمي و حتي از اخبار روز گذشته سخن بگويد تا ديگران نيز ذهنيات خود را بيرون بريزند. هم تجربه اندوزي است، هم علم آموزي هم پرهيز از گناه. البته در تحليل خبرها نيز بايد مراقب جدي نمود تا براي فرار از غيبت به دام تهمت و دروغ نيفتد.

راه پنجمي كه به نظر مي آيد، مي توان از بيان اميرالمؤمنين عليه السلام استفاده كرد كه فرمود: «غيبت كردن، نهايت تلاش ناتوان است» [2] ؛ چرا كه شخص غيبت كننده، نمي تواند آن سخن را در جلوي آن شخص بگويد، از همين رو پشت سرش مي گويد؛ درمان آن است كه - در صورت ناچاري - چنانچه هر كدام از ما غيبت مؤمني را كرد، غيبت كننده را با غيبت شونده، رو به رو كنيم و آن جا بخواهيم آن چه را بيان كرد، دوباره بگويد. اگر اين رفتار در افراد جدي شود، به خاطر آبروي خودش هم كه باشد، ترك غيبت مي كند.



[ صفحه 69]



اهل كرمان بودند و داشتند به سفر عتبات مي رفتند. هيچ كدامشان دكتر و مهندس و دانشجو و... نبودند؛ همه دام دار و كشاورز و كاسب بودند، اما هيچ كدام اهل غيبت نبودند. خوب كه پرس و جو شد، دانستند اين امر از بركات مرحوم سيد كمال موسوي شيرازي رحمه الله است. كاري كرده بود كه غيبت در اين ها درمان شده بود. پرسيدند: چه طور شما اهل غيبت نيستيد و سيد كمال رحمه الله با شما چه كرده است؟

يكي گفت: مرحوم سيد كمال رحمه الله راهكاري به ما داده كه مجبوريم دهانمان را ببنديم. ايشان به ما گفته الغيبة جهد العاجز؛ وقتي خوبي كسي را مي شنويم، از روي حسادت مي خواهيم بدي اش را بگوييم؛ اما چون از بيان آن در مقابل طرف عاجزيم، پس غيبت مي كنيم. درمانش اين است كه اگر كسي نزد ما غيبت ديگري را كرد، فوراً دستش را بگيريم و پيش غيبت شده ببريم و بخواهيم دوباره همان سخن را بگويد. ما هم ديديم با غيبت ديگران آبرويمان مي رود، مگر مجبوريم غيبت كنيم؟» [3] .


پاورقي

[1] «فان أردت السلامة فاذكر الخالق لا المخلوق فيصير لك مكان الغيبة عبرة و مكان الاثم ثواباً»؛ مستدرك الوسائل، ج 9، ص 117.

[2] «الغيبة جهد العاجز»؛ نهج البلاغه، حكمت 461.

[3] نقل با تغيير و تصرف: از خود تا خدا، ص 149 و 150.


بازگشت