درمان ريشه اي غيبت


منشأ و ريشه ي عمده ي گناهان «جهل» و «غفلت» است. اگر قبل از سخن گفتن، اندكي تأمل كنيم، علاوه بر كم گويي، «درست» هم مي گوييم.

درمان غيبت در صورتي موفقيت آميز است كه ريشه هاي غيبت را بدانيم. برخي از اين ريشه ها عبارتند از: فرو نشاندن خشم، همراهي با همنشينان، توجيه يا رفع اتهام از خود و نسبت دادن به ديگري، كبر و غرور، حسد، شوخي، تمسخر، دل سوزي بدون توجه و نادرست؛ [1] (مثل اين كه



[ صفحه 66]



بگوييم: بيچاره، تازه از زندان آزاد شده بود يا از بدشانسي پسرش هم چنين كرده).

اگر سبب غيبت، غضب و خشم است، بداند كه اگر غضبش را بر مؤمني روا بدارد ممكن است خدا نيز غضبش را بر او روا دارد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «جهنم دري دارد مخصوص كساني كه غضب خود را با معصيت خدا آرام مي كنند.» [2] .

اگر سبب غيبت، همراهي با جمع و رفقاست، بداند كه با اين عمل رضاي مخلوق را بر رضاي خالق مقدم داشته و خشم او را در پي دارد. چرا كه امام سجاد عليه السلام نيز در مجلس يزيد فرمود: «رضايت مردم را خريدي به قيمت خشم خدا». [3] .

اگر براي تبرئه ي خود و پاك دامني خويش غيبت مي كند، بداند كه معلوم نيست بتواند مردم را راضي كرده باشد، ولي بداند كه حتماً خشم خدا را خريده است.

اگر براي مباهات و فخرفروشي غيبت مي كند، بداند كه فضل و نيكي خود را از خدا گرفته، در حالي كه از دست مردم هم در امان نيست، چرا كه اگر خبردار شوند كه با غيبت قصد اظهار فضل دارد، از او روي گردان خواهند شد.

اگر غيبت از روي حسد است، بداند عذاب دنيا و آخرت را بر خود خريده است، چرا كه حسود علاوه بر آخرت، در دنيا هم آرام نيست و هميشه در عذاب روحي است.

اگر براي تمسخر ديگران غيبت مي كند و قصد رسوايي دارد، بداند نزد خدا و ملائك رسوا شده و مورد تمسخر است.



[ صفحه 67]



اگر غيبت به خاطر تعجب از گناه ديگران است، بهتر است از خود تعجب كند كه به خاطر دين و دنياي كس ديگر، دين خود را از بين برده و معلوم نيست از عقوبت دنيوي مصون بماند. بنابراين روشن است كه علاج اساسي و ريشه اي اين مرض، تنها در معرفت و شناخت و تقويت ايمان است. [4] .

درمان ريشه اي آن است كه اگر سبب غيبت حسادت بود، آن را چنين علاج كند: توجه كند خود مخلوق و خدا خالق است. او روزي دهنده است و بايد نعمت را از دهنده ي نعمت و صاحب اصلي درخواست كرد، نه اين كه ديگران را كوبيد. انسان از اول هيچ نداشته و هر چه دارد از آن خدا است. اگر او صلاح بداند بهتر و بيشتر مي دهد، اگر نه مي گيرد. او خداست، نه ما. بايد به رضايت او راضي بود. مگر نه اين است كه حديث نفس چنين مي كنيم:



يكي درد و يكي درمان پسندد

يكي وصل و يكي هجران پسندد



من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آن چه را جانان پسندد




پاورقي

[1] ر. ك: مصباح الشريعه، ص 277 و 279؛ به نقل از ميزان الحكمة، ح 15644.

[2] «ان لجهنم باباً لا يدخلها الا من شفي غيظه بمعصية الله تعالي»؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 121.

[3] «اشتريت مرضات المخلوقين بسخط الخالق»؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 208.

[4] نقل با تصرف: الاخلاق (فارسي)، ص 237 و 238.


بازگشت