هرزگي و فرار بودن قوه ي خيال
گاه ذهن انسان بدون هيچ مقدمه و نظمي در موضوعات جزئي، از شاخه اي به شاخه اي پرواز مي كند كه هيچ رابطه ي منطقي بين آنها وجود ندارد. به اين قوه و حالت، «خيال» مي گويند كه بي نظمي و فرار بودن، از جمله ويژگي هاي آن است.
اين تصور كه كنترل و ضبط خيال به ميزان دل بستگي و علاقه ي به دنيا مربوط مي شود، اشتباه است؛ چرا كه فرار بودن خيال، مصيبتي است كه تارك دنيا نيز به آن مبتلاست. [1] .
خيالات به چهارگونه اند: افكاري براي انجام كار خير يا شر، خيالات باطلي كه جنبه ي عملي ندارند و به دو صورت خير و شر مطرح هستند. در هر كدام از اين صورت ها، مي توان به واسطه ي تمرين و ممارست، ذهن را از افكار و خيالات غير الهي پيراست و آن را تنها متوجه خداوند نمود.
پاورقي
[1] آداب الصلوة، ص 43؛ به نقل از حضور قلب در نماز، ص 28.