لزوم تحصيل حضور قلب


در اهميت حضور قلب و لزوم آن در نماز، همين بس كه بدانيم وقتي نماز از حقيقت خود جدا شد، ثمرات و فوايدي كه براي آن برشمرده اند، حاصل نمي شود. «همانا از نماز آن مقدار كه با توجه قلبي بوده است، بالا برده مي شود.» [1] و «آن مقداري كه توجه قلبي بوده است، منظور مي شود». [2] .

در روايت ديگر از امام صادق عليه السلام چنين آمده است: «هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند در آن، چه مي گويد، نمازش كه تمام شد، گناهي ميان او و خداوند باقي نمي ماند». [3] همچنين رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در اهميت حضور قلب فرمود: «دو ركعت نماز كه به اختصار و با حضور قلب باشد و در معاني تفكر نمايد، بهتر از اين است كه تمام شب را در عبادت به سر برد.» [4] .

فكر كرد الان كه نزدش مي رود، حتماً دستورالعملي استثنايي مي گيرد و مشكل خود را با آن حل مي كند. ختم صلوات مي خواست. محضر آية الله بهاءالديني رحمه الله كه رسيد، گفت: آقا ختم صلوات مي خواهم؛ چند تا بفرستم؟ آقا فرمود: «يك عدد»!

كيفيت هميشه بهتر از كميت بوده. حيف كه آن شخص معناي سخن آقا را نفهميد و مطلب را نگرفت.

اميرالمؤمنين عليه السلام ضمن هشداري، چنين توصيه فرمود: «نبايد يكي از شما از روي كسالت و خستگي و در حال چرت زدن مشغول نماز شود و نبايد در حال نماز حديث نفس كند و به غير نماز سرگرم گردد؛ زيرا در حال نماز در حضور پروردگارش قرار گرفته و بهره ي بنده از نمازش به مقداري



[ صفحه 22]



است كه در آن حضور قلب داشته است.» [5] .

صحبت كردن با خدا، بدون دل دادگي و توجه، نوعي توهين و بي ارزش دانستن مخاطب تلقي مي شود كه بايد از چنين نمازي استغفار نمود و از عاقبت و عقوبت آن ترسيد. در روايتي كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده، چنين هشدار داده شده است: «آيا كسي كه در نماز صورت خود را به اين طرف و آن طرف مي گرداند، نمي ترسد از اين كه خداي تعالي او را به صورت الاغي مسخ كند؟» [6] .

معيار قبولي نماز نيز بيان گرديده است. امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس دوست دارد بداند كه نمازش مورد قبول واقع شده يا نه، ببيند آيا نمازش او را از منكر و فحشا بازداشته يا نه؟ به مقداري كه او را از فحشا و منكر بازداشته از او قبول مي شود.» [7] اگر در نماز، گم شده هاي انسان پيدا شود، چنين نمازي چندان اثر نخواهد داشت. نماز بايد انسان را از دنيا جدا كند.

نمازهايي كه ما مي خوانيم و البته اثري از آن در نفس خود نمي بينيم، نه تنها عامل بازدارنده از گناه نيست، چه بسا موجب بدبيني و خودبزرگ بيني هم باشد؛ چرا كه با خواندن نماز، احساس كاذب قرب به خدا پيدا مي كنيم و همين احساس، موجب دوري از خداست.

بنابراين رواياتي كه اشاره دارد انسان با دو ركعت نماز، مانند روزي است كه از مادر متولد شده، تنها در صورتي مي تواند توجيه شود كه اين عبادت، با حضور قلب انجام گرفته باشد: «هنگامي كه انسان براي نماز مي ايستد، اگر تمام توجه و قلبش به خدا باشد، هنگام اتمام نماز مانند



[ صفحه 23]



روزي است كه از مادر متولد شده باشد.» [8] .

البته حضور قلب از شرايط صحت نيست و از نظر فقهي عدم حضور قلب در نماز، موجب بطلان نمي شود. چه بسا شيطان نيز از اين طريق انسان را وسوسه كند و در تحصيل حضور قلب سنگ اندازي كند، ولي بايد دانست چنين نمازي بي فضيلت است و اثر معراجي خود را از دست مي دهد. شايد عدم وجوب آن اين باشد كه موجب عسر و حرج عمومي است، و چه بسا عده اي اين عامل را بهانه اي براي ترك نماز قرار دهند.


پاورقي

[1] امام صادق عليه السلام: «و ما يرفع له الا ما أقبل عليه بقلبه»؛ بحارالانوار، ج 84، ص 238.

[2] امام باقر عليه السلام: «عليك بالاقبال علي صلاتك فانما يحسب لك ما اقبلت عليه منها بقلبك»؛ همان، ج 81، ص 201.

[3] «من صلي ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله ذنب»؛ الكافي، ج 3، ص 266.

[4] «ركعتان مقتصدتان في تفكر خير من قيام ليلة و القلب ساه»؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 74.

[5] «لا يقومن أحدكم في الصلاة متكاسلاً و لا ناعساً و لا يفكرن في نفسه فانه بين يدي ربه عز و جل و انما للعبد من صلوته ما اقبل عليه منها بقلبه»؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 477.

[6] «أما يخاف الذي يحول وجهه في الصلاة أن يحول الله وجهه حمار»؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 101.

[7] «من أحب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه»؛ بحارالانوار، ج 79، ص 198.

[8] پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم: «اذا قام العبد للصلاة فكان هواه و قلبه الي الله تعالي انصرف كيوم ولدته امه»؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 59.


بازگشت