ولايت در راستاي شريعت


قبل از ورود به اين بخش لازم است ابتدا اشاره اي به اهميت اعتقاد به ولايت در راستاي شريعت داشته باشيم.

بنا به تصريح قرآن كريم ولايت جزء متمم و مكمل دين و آيين ماست.

«اليوم اكملتُ لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رَضيتُ لكم الاسلام ديناً». [1] طبق تصريح مفسرين شيعه اين آيه در روز غدير خم نازل شد. علما و دانشمندان اهل سنت نيز اعتراف به نزول آيه در روز هجدهم ذيحجه دارند كه بعد از اعلام ولايت علي(عليه السلام) نازل گرديد. (جهت اطلاع بيشتر مي توانيد به جلد اول الغدير صفحات 230 تا 232 مراجعه نماييد). از آن جمله حافظ ابونعيم اصفهاني در كتاب «ما نزل من القرآن في علي (عليه السلام)» از ابوسعيد خدري (صحابي معروف) نقل كرده است كه پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) در غدير خم علي(عليه السلام) را به عنوان ولي به مردم معرفي كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اينكه آيه «اليوم اكملت لكم...» نازل شد. در اين موقع پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «اللَّه اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضي الرب برسالتي و بالولاية



[ صفحه 50]



لعليّ من بعدي ثم قال من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصرمن نصره و اخذل من خذله».

اللَّه اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت پروردگارم و خشنودي خداوند از رسالت من و ولايت علي بعد از من. سپس فرمود: هركه من مولاي اويم علي مولاي اوست. خداوندا آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد دشمن بدار، و هركس او را ياري كند ياري كن و هركس دست از ياريش بردارد دست از او بردار [2] به همين جهت در آيه ي قبل مي فرمايد «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون».

امروز ديگر كفار مأيوس شدند از دين شما، از آنها نترسيد و [تنها] از من بترسيد. در تفسير نمونه ذيل اين آيه چنين آمده است: منظور، روز غديرخم است، روزي كه پيامبراسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) اميرمؤمنان علي(عليه السلام) را رسماً براي جانشيني خود تعيين كرد. آن روز بود كه كفار در ميان امواج يأس فرو رفتند زيرا انتظار داشتند كه آيين اسلام قائم به شخص باشد و با از ميان رفتن پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اوضاع به حال سابق برگردد (مخصوصاً كه پيامبر پسري نداشت) و اسلام تدريجاً برچيده شود اما هنگامي كه مشاهده كردند مردي كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بي نظير بود به عنوان جانشين پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) انتخاب شد و از مردم براي او بيعت گرفته شد، يأس و نوميدي نسبت به شكست اسلام در آينده آنها را فرا گرفت و فهميدند كه آيين اسلام ريشه دار و پايدار است.

در اين روز بود كه آيين اسلام به تكامل نهايي خود رسيد زيرا بدون تعيين جانشين براي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و بدون روشن شدن وضع آينده اسلام، اين آيين



[ صفحه 51]



به تكامل نهايي نمي رسيد.

آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقي همچون علي(عليه السلام) براي آينده مردم تكامل يافت.

در تاريخ بغداد ص290 به شماره 4392 از شهر بن خوئب از ابوهريره نقل مي كند كه گفت: هركه روز هجدهم ذيحجه روزه بگيرد به او ثواب شصت ماه روزه مي دهند «و هو يوم غدير خم لما اخذالنبي (صلي الله عليه وآله وسلم) بيدعلي بن ابي طالب فقال: الست ولي المؤمنين قالوا: بلي يا رسول اللَّه! قال: من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمربن الخطاب: بخ بخ لك يابن ابي طالب، اصبحت مولاي و مولي كل مسلم فانزل الله اليوم اكملت لكم دينكم» ابوهريره مي گويد: روز هجدهم ذيحجه روز غديرخم است. همان روزي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) دست علي بن ابي طالب (عليه السلام) را گرفت و خطاب به مردم فرمود: مگر من ولي مؤمنين نيستم؟! گفتند: چرا يا رسول اللَّه! فرمود: هركه من مولاي اويم علي مولاي اوست. عمر بن خطاب گفت: به به علي! تو مولاي من و مولاي همه مسلمانان شدي.

آنگاه اين آيه نازل شد. «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي...»

پس به گواهي علماي اهل سنت و مخصوصاً نوشته تاريخ بغداد كه از دانشمندان قرن چهارم هجري و متوفاي سال 463 هجري بوده، آيه اكمال دين و اتمام نعمت با تصريح ابوهريره و ساير دانشمندان عامه در روز غديرخم نازل شده است. با توضيحات قبل مسلم مي شود كه جزء مكمل دين و متمم نعمت الهي، ولايت علي (عليه السلام) و ائمه طاهرين است به ناچار شهادت به ولايت از گواهي به رسالت جدا نخواهد بود. اينك نظر دانشمندان را در اين رابطه و كتابهايي را كه در اين رابطه نوشته شده است،



[ صفحه 52]



ملاحظه فرمائيد:

1- سرالايمان، عبدالرزاق مقرم

2- شهادت ثالثه در اذان و اقامه، عبدالرضا ابراهيمي

3- الهداية (في كون الشهادة في الاذان و الاقامة جزء كساير الاجزاء)

4- رسالة الحقوق، جلد2، آية الله ميرزا آقا اصطهباناتي

5- كلمات الاعلام، آية الله كاشف الغطاء (متوفي 1372 هجري)

6- حدائق، جلد7 صفحه 403، يوسف بحراني

7- جواهر، جلد 9، ص 87، شيخ محمد حسن (متوفي 1266(

8 - مستمسك العروة، آية الله حكيم

9- الشهادة بالولايه جزء الاذان، آية الله سيد حامد حسين (مؤلف كتاب عبقات الانوار) بنا به نقل آية الله الشيخ محمد باقر بيرجندي (در كتاب وقايع الشهور و الايام، ص 17(

10-كلمات الاعلام حول جواز الشهادة بالولاية في الاذان و الاقامه

اينك به قسمتي از اين تحقيقات اشاره مي شود:

علامه مجلسي مي نويسد: «بعيد نيست شهادت به ولايت از اجزاي مستحبه اذان باشد زيرا شيخ و علامه و شهيد و ديگران اخباري در اين مورد نقل نموده اند...» [3] .

مؤيّد اين مطلب روايتي است كه شيخ طبرسي دراحتجاج [4] از قاسم بن معاويه نقل كرده است كه گفت: به حضرت صادق (عليه السلام) عرض كردم: اينها حديثي در معراج نقل مي كنند كه چون پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در شب به معراج رفت، در عرش مشاهده كرد كه نوشته شده: «لا اله الا الله محمد رسول اللّه ابوبكر الصديق».



[ صفحه 53]



امام صادق (عليه السلام) فرمود: سبحان اللّه اينان همه چيز را تغيير داده اند حتي اين را؟ گفتم: آري. فرمود: خداوند وقتي عرش را آفريد بر آن نوشت:

«لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه علي اميرالمؤمنين»

بعد فرمود: اين جملات را بر آب و كرسي و لوح و پيشاني اسرافيل و دو بال جبرئيل و اطراف آسمانها و زمينها و قلّه كوهها و چهره شمس و قمر نوشت.

«فاذا قال احدكم لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه فليقل: علي اميرالمؤمنين» هرگاه يكي از شما گفت «لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه» بايد بگويد «عليٌ اميرالمؤمنين» علامه مجلسي مي گويد: اين دستور دلالت دارد كه گفتن «علي وليّ اللّه» به طور عموم مستحب است. اذان يكي از اين موارد است كه مؤذن پس از گفتن «اشهد ان لا اله الا اللّه» و «اشهد ان محمد رسول اللّه» بايد بگويد «واَنّ علياً ولي اللّه». اگر كسي در اذان يا اقامه اين جمله را نه به قصد جزئيت بلكه تيمناً و تبركاً بگويد گناهي نكرده، زيرا علماء حرف زدن بين اذان و اقامه را تجويز نموده اند و اين بهترين ذكر و دعاست. [5] .

اينك دو روايت ديگر بر اينكه شايسته است نام علي(عليه السلام) را به همراه نام پيامبر بردن نقل مي شود. در كتاب «هدايةالطالبين» آية الله العظمي شيخ ضياءالدين عراقي [6] آورده كه سيد نعمت الله جزائري به سند خود از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) روايت كرده كه فرمود:

«يا علي انّي طلبت من الله جل جلاله ان يذكرك في كل مورد يذكرني فاجابني فاستجاب لي».

علي جان از خداوند عزيز خواستم در هرجا كه نام مرا برده است نام تو را هم ببرد، پس خداوند درخواستم را قبول نمود.



[ صفحه 54]



مؤلف مي گويد: يكي از آن موارد «اشهد اَنّ علياً وليّ الله» است در اذان و اقامه.

باز در همان كتاب (ص 152( به نقل از غايةالمرام در ضمن حديثي طولاني آورده است كه پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «يا علي ما اكرمني بكرامته الّا اكرمك بمثلها». علي جان! خداوند به من كرامتي نفرموده مگر اينكه تو را نيز به مثل آن، كرامت كرده است.

مؤلف مي گويد: يكي از كرامتها گفتن شهادت به ولايت است بعد از شهادت به «لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه».


پاورقي

[1] سوره مائده آيه3.

[2] تفسير نمونه ذيل آيه ج4 ص266 و مي توانيد تحقيق را از تفسير الميزان ج5 صفحات178 تا ص191 بجوييد.

[3] بحارالانوار ج 84، ص 111.

[4] تفسير نمونه ج4 ص265.

[5] احتجاج ص 83.

[6] بحار الانوار ج 84 ص 112.


بازگشت