تشريع اذان و اقامه


«و اذا ناديتم الي الصلوة اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون»

(سوره مائده آيه58)

كيفيت تشريع اذان و زمان آن از مسايلي است كه درباره آن آراء مختلفي وجود دارد. در تفسير نمونه [1] تحت عنوان اذان شعار بزرگ اسلام، چنين آمده است:

«هر ملتي در هر عصر و زماني براي برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظايف فردي و اجتماعي شعاري داشته است اين موضوع در دنياي امروز به صورت گسترده تري ديده مي شود.

مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداي ناموزون ناقوس پيروان خود را به كليسا دعوت مي كنند. ولي در اسلام براي اين دعوت از شعار اذان استفاده مي شود كه به مراتب رساتر و مؤثرتر است. جذابيت و كشش اين شعار اسلامي به قدري است كه بقول نويسنده تفسير «المنار» بعضي از مسيحيان متعصب هنگامي كه اذان اسلامي را مي شنوند به عمق و عظمت تأثير آن در روحيه شنوندگان اعتراف مي كنند، سپس نامبرده نقل مي كند كه در يكي از شهرهاي مصر جمعي از نصاري را ديده اند كه به هنگام اذان مسلمين اجتماع كرده تا اين نغمه ي آسماني را بشنوند».

چه شعاري رساتر از آن كه با نام خداي بزرگ آغاز مي گردد، با گواهي به وحدانيت و يگانگي آفريدگار جهان و گواهي به رسالت پيامبر او اوج مي گيرد و با دعوت به رستگاري و فلاح و عمل نيك و نماز و ياد خدا پايان مي پذيرد، با نام خدا «اللَّه» شروع مي شود و با نام خدا «اللَّه» پايان مي پذيرد، جمله ها موزون، عبارات كوتاه، محتويات روشن، مضمون سازنده و آگاه كننده است لذا در روايات اسلامي روي اذان گفتن تأكيد زيادي شده است. در روايت معروفي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل شده كه اذان گويان در روز رستاخيز از ديگران به اندازه يك سر و گردن بلندترند [2] اين بلندي در حقيقت همان بلندپايگي مقام رهبري و دعوت ديگران به سوي خدا و به سوي عبادتي همچون نماز است.

صداي اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از مأذنه ي شهرهاي اسلامي طنين افكن مي شود، مانند نداي روح افزاي آزادي و نسيم حيات بخش استقلال گوشهاي مسلمانان راستين را نوازش مي دهد و برجان بدخواهان رعشه و اضطراب مي افكند و آن يكي از رموز بقاي اسلام است.

شاهد اين گفتار اعتراف صريح يكي از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعي از مسيحيان چنين اظهار داشت:

تا هنگامي كه نام محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بر مأذنه ها بلند است و كعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پيشواي مسلمانان است، امكان ندارد پايه هاي سياست ما



[ صفحه 11]



در سرزمينهاي اسلامي استوار و برقرار گردد». [3] .

در مورد تشريع اذان در اين تفسير چنين آمده است: در پاره اي از روايات، كه از طريق اهل تسنن نقل شده، مطالب شگفت انگيزي در مورد تشريع اذان ديده مي شود كه با منطق اسلامي سازگار نيست؛ از جمله اينكه نقل كرده اند:

پيامبراكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) به دنبال درخواست اصحاب، كه نشانه اي براي اعلام وقت نماز قرار داده شود، با دوستان خود مشورت كرد و هر كدام پيشنهادي از قبيل برافراشتن پرچم مخصوص، روشن كردن آتش يا زدن ناقوس مطرح كردند ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) هيچكدام را نپذيرفت. تا اينكه عبدالله بن زيد و عمربن خطاب در خواب ديدند كه شخصي به آنها دستور مي دهد براي اعلام وقت نماز اذان بگويند و اذان را به آنها ياد داد و پيامبر آن را پذيرفت [4] .

ولي اين روايت ساختگي بوده و توهيني به مقام شامخ پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) محسوب مي شود كه به جاي تكيه بر وحي، روي خواب افراد تكيه كند و مبناي دستورات دين خود را بر خواب افراد قرار دهد، بلكه همانطور كه در روايات اهل بيت (عليهم السلام) وارد شده است، اذان از طريق وحي به پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) تعليم داده شد.

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: هنگامي كه جبرئيل اذان را آورد، سر پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بر دامان علي (عليه السلام) بود. جبرئيل اذان و اقامه را به پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) تعليم داد. هنگامي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) سر خود را برداشت، از علي (عليه السلام) سؤال كرد: آيا صداي اذان جبرئيل را شنيدي؟ حضرت عرض كرد: آري. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بار ديگر پرسيد: به خاطر سپردي؟ گفت: آري. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: بلال را (كه صداي رسايي داشت) حاضر كن و اذان



[ صفحه 12]



و اقامه را به او تعليم ده. علي(عليه السلام) بلال را حاضر كرد و اذان را به او تعليم داد [5] .

علامه مجلسي در اين مورد مي نويسد بايد توجه داشت كه اذان و اقامه به اتفاق اصحاب اماميه بوسيله ي وحي تشريع شده است. اما علماي عامه معتقدند كه اذان را عبدالله بن زيد در خواب ديد و عمر نيز در خواب همان را مشاهده كرد [6] .

«قال ابن عقيل اجتمعت الشيعه علي ان الصادق(عليه السلام) لعن قوماً زعموا ان النبي اخذ الاذان من عبدالله بن زيد فقال ينزل الوحي علي نبيكم فيزعمون انه اخذ الاذان من عبدالله بن زيد؟»

ابن عقيل مي گويد شيعه اتفاق دارند بر اينكه امام صادق(عليه السلام)لعنت كرده كساني را كه معتقدند پيامبر اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است.

پس حضرت مي فرمايد: وحي بر پيامبر نازل مي شود، آنگاه خيال مي كنند اذان را از عبدالله بن زيد آموخته است؟! [7] .


پاورقي

[1] تفسير نمونه ج4 ص437.

[2] در بخش سوم اين مجموعه ثواب اذان گويان مفصل خواهد آمد.

[3] در پاورقي مي نويسد: گوينده ي اين سخن «گلادستون» از سياستمداران طراز اول انگليس در عصر خودش بود.

[4] تفسير نمونه ص439 به نقل از تفسير قرطبي.

[5] مستدرك الوسائل ج4 ص612 به نقل از تفسير نمونه ج4 ص439.

[6] بحارالانوار ج84 ص121.

[7] بحارالانوار ج84 ص122.


بازگشت