شب بيداري و حالات اميرالمؤمنين


2- روايت شده كه «مولايمان علي بن ابي طالب عليه السلام پيوسته تمام شب را نماز مي خواند، و ساعت به ساعت بيرون مي آمد و به آسمان مي نگريست و قرآن تلاوت مي نمود.

نوف مي گويد: شبي حضرت بعد از گذشت پاسي از شب [1] از كنار من گذشت و فرمود: اي نوف، آيا خوابيده اي يا بيداري؟ عرض كردم: بيدار هستم، و مراقب شما هستم. سپس حضرت عليه السلام فرمود: «اي نوف، خوشا به حال كساني كه نسبت به دنيا زاهد و بي ميل، و به آخرت رغبت دارند. آنان كه وقتي تاريكي شب ايشان را فرامي گيرد، زمين را به عنوان زيرانداز، و خاك آن را به عنوان رختخواب، و آب آن را به عنوان عطر، و قرآن را به عنوان روپوش، و دين [2] را به عنوان زيرپوش خويش برگزيده، و دنيا را براساس شيوه ي حضرت مسيح عيسي بن مريم - صلي الله عليه -



[ صفحه 482]



رها كرده اند.»

3- همچنين در روايت ديگر حبه عرني مي گويد: وقتي من و نوف در محوطه ي مسجد [يا: كاخ حكومتي] خوابيده بوديم، ناگهان در اواخر شب اميرالمؤمنين عليه السلام را ديديم كه مانند شخص واله و سرگشته دست خويش را بر ديوار گذاشته و اين آيه را تا آخر تلاوت مي فرمود:

(ان في خلق السموات و الأرض...) [3] .

- براستي كه در آفرينش آسمانها و زمين...

وي مي گويد: حضرت اين آيات [4] را مي خواند و بسان شخص عقل پريده مي گذشت. تا اينكه مي فرمود: اي حبه، آيا خوابيده اي يا بيداري، عرض كردم، بيدارم. شما كه چنين مي كنيد، پس ما چگونه بايد باشيم؟

حضرت چشمانش پر از اشك شد و گريست. و سپس فرمود: اي حبه، خداوند را مقامي است، و ما را در پيشگاه او جايگاهي، و هيچ كدام از اعمال ما بر او پوشيده نيست. اي حبه، خداوند نسبت به تو و من از رشته ي رگ گردن نزديكتر است. اي حبه، هيچ چيز نمي تواند من و تو را از ديد خداوند پنهان دارد.

سپس فرمود: اي نوف، آيا خوابيده اي؟ نوف كه خوابيده بود از خواب بيدار شد و عرض كرد: نه خير، يا اميرالمؤمنين، بيدار نيستم، امشب بسيار گريستم. حضرت فرمود: «اي نوف، اگر در اين شب از خوف خداوند - عزوجل - بسيار گريستي، فرداي قيامت در پيشگاه خداوند - عزوجل - چشمانت روشن خواهد شد. اي نوف، هيچ قطره اي از چشم انسان به خاطر ترس از عظمت خدا به زمين نمي ريزد، مگر اينكه درياهاي آتش جهنم را خاموش مي سازد. اي نوف، هيچ كس مقام و منزلتش بزرگتر و والاتر از كسي كه از ترس عظمت خدا بگريد، و در راه خشنودي خدا دوست و يا دشمن بدارد، وجود ندارد. اي نوف، هر كس در راه خرسندي خدا



[ صفحه 483]



دوست بدارد، هيچ كس را بر محبت او مقدم نخواهد داشت، و هر كس در راه خشنودي خدا دشمن بدارد، خيري به دشمنان خويش نمي رساند. اينجاست كه به حقايق ايمان كاملاً نايل خواهيد شد.»

سپس حضرت آن دو را پند و اندرز داد و موعظه نمود و در اواخر گفتارش فرمود: «پس از خداوند بيم داشته و بپرهيزيد، كه من شما را بيم دادم.» سپس در حال عبور مي فرمود: «خداوندا، اي كاش مي دانستم كه در حال غفلتهايم آيا از من روي گرداني، يا به من مي نگري؟ و اي كاش مي دانستم كه در خواب طولاني و شكر و سپاس اندكم در برابر نعمتهايت، حالم چگونه است؟»

حبه مي گويد: به خدا سوگند، حضرت پيوسته بر اين حال بود، تا اينكه سپيده دم طلوع كرد.

4- از ديگر صفات مولايمان علي عليه السلام در شب مطالبي است كه نوف براي معاوية بن ابي سفيان ذكر نمود كه در هيچ شبي براي حضرتش رختخواب پهن نشد، و هرگز در شدت گرما و روزهاي بسيار گرم غذا ميل ننمود، زيرا روزه بودند.

و نيز نوف گفت: گواهي مي دهم كه آن بزرگوار را در حالي كه شب پرده هاي تاريكي خود را افكنده بود، و ستارگان غروب كرده بودند، ديدم كه ايستاده و محاسن شريف خويش را با دست گرفته و همانند مار گزيده [و يا شخصي كه سخت مجروح باشد] به خود مي پيچيد و بسان شخص اندوهناك و مصيبت زده گريه مي نمايد.

اين حديث، مشهور و معروف است، و مي ترسم كه به خاطر تطويل، از اموري كه موجب قرب تو نسبت به خداوندي كه مالك برانگيخته نمودن مردگان است، خسته و ملول گردي. لذا از ذكر آنها خودداري مي كنيم.

مبادا سخن كسي را قبول كني كه مي گويد: اين، تكليف ابرار و بزرگان است، و ما در بندگي و كوشش در عبادات به پيروي از ايشان مكلف نيستيم.

اگر ترس آن را نداشتم كه به واسطه ي نقل كلام خداوند - عزوجل - و ويژگان درگاهش، به ستوه بيايي و رنجيده شوي، و در نتيجه به جهت كراهت داشتن از



[ صفحه 484]



اموري كه تو را به محبت الهي نزديك مي گرداند، به هلاكت مبتلا گردي، مسلماً صفات پاكيزه ي شيعيان و پيروان واقعي آن بزرگواران را به طور مفصل براي تو بيان نموده، و آيات بسيار را ذكر و روايات فراواني را نقل مي كردم، ولي اينك تنها يك حديث را مي آورم، كه براي هر كس كه دلش حافظ حقايق باشد كافي است:

ابي المقدام مي گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: «شيعيان و پيروان علي عليه السلام تنها كساني هستند كه رنگ پريده [و يا: لاغر]، و بدنهايشان آب رفته و خشكيده، و لبانشان [از بسيار ذكر گفتن] خشكيده، شكمهايشان تو رفته، رنگهايشان پريده و چهره هايشان زرد باشد. و هنگامي كه تاريكي شب آنان را فرامي گيرد، زمين را به عنوان رختخواب برگزيده، و با پيشاني هايشان به زمين روي آورده و سجده كنند. سجده هايشان زياد و طولاني، و اشكهايشان فراوان، و دعايشان بسيار، و گريستنشان زياد است، مردم شادمانند و ايشان نگران.»


پاورقي

[1] عبارت حديث «بعد هدوء من الليل» است كه به گذشت ساعتي از شب، و يا اول شب، و يا بخشي مانند يك سوم و يا يك چهارم از آن، معني شده است.

[2] در خصال ص 337، روايت 40، آمده است: «و دعا را به عنوان زيرپوش».

[3] آل عمران، 190.

[4] ظاهراً مقصود آيات 190 تا آخر آيه شريفه 194 مي باشد.


بازگشت