نمونه هايي از حالات معصومين در شب و اعمال و آداب پيش از خواب


اي كسي كه ادعاي مسلماني و تصديق كتاب خدا و رسول او را داري، و مدعي هستي كه ملائكه اي براي تو گمارده شده كه تمام اعمال و گفتارت را مي نويسند، و خداوند - جل جلاله - از پشت سر آنان - بر تمام آنچه كه بر آنان آشكار و پنهان است مراقب بوده و آگاهي و اشراف دارد، و تاريكي شب نمي تواند چيزي را از او سبحانه - بپوشاند، و نيز باور داري كه خداوند همنشين بندگان خويش است، و تمام اعمال آنها را مي بيند، اگر همان گونه كه ادعا مي كني به اين امور اعتقاد داري، مبادا تاريكي شب را غنيمت شمرده و مهياي رهسپار شدن در راههاي هلاكت بار سوء ادب گردي.

زيرا اگر در خودداري كردن از عمل، ميان شب و روز فرق بگذاري، بدان كه مسلماً بني آدم و مردم را مي پرستي، يا احترام آنها در نزد تو بيشتر از خداوندي است كه مالك و جبار و قهار و آگاه از اسرار، مي باشد. لذا وقتي شب تو را از ديد آنان مي پوشاند، مولايي كه همواره تو را مي بيند، در نزدت كوچك و بي ارزش مي گردد. اگر چنين هستي و خود را عاقل مي داني، چگونه خود را مسلمان مي شماري و به حكم كدام عقل و دل اميد سلامتي در روز حساب را مي داري؟ آيا نشنيده اي كه خداوند- جل جلاله - به صراحتي كه تأويل بردار نيست، تصريح مي نمايد كه - با وجود خيانتي كه داري، و اعمال خود را از مردم پنهان مي داري، ولي از آن مقام بزرگ و والا پنهان نمي كني - مثل تو را دوست نمي دارد، آنجا كه مي فرمايد:



[ صفحه 480]



(و لا تجادل عن الذين يختانون أنفسهم، ان الله لا يحب من كان خواناً أثيماً، يستخفون من الناس، و لا يستخفون من الله، و هو معهم اذ يبيتون مالا يرضي من القول، و كان الله بما يعملون محيطاً، ها، أنتم هؤلآء جادلتهم عنهم في الحيوة الدنيا، فمن يجادل الله عنهم يوم القيامة) [1] .

- و در دفاع از كساني كه در انديشه ي خيانت به خويش هستند، مجادله مكن، [زيرا] خداوند هر كس را كه بسيار خيانت كننده و گناهكار باشد دوست نمي دارد، آنان [اعمال] خود را از مردم پنهان مي دارند، ولي از خدا پنهان نمي كنند، در حالي كه او همراه با آنهاست، هنگامي كه شب را با گفتاري كه خداوند از آن ناخشنود است، به سر مي آورند، و خداوند به اعمالي كه انجام مي دهيد احاطه دارد. هان، شما در زندگاني دنيا در دفاع از آنان مجادله مي كنيد، پس در روز قيامت چه كسي در دفاع از آنها با خدا مجادله خواهد نمود؟

اي بنده ي بيچاره، مگر ممكن است با وجود دوست نداشتن خداوند - جل جلاله - تو را، باز مسلمان باشي؟ پس در بهبودي بيماريهاي دل و دين خود تأمل نما، كه درد و بيماري ات بزرگ و پنهان است، و نيز بينديش كه چرا هدايت پذير نگشته و به پيشواياني كه مي گويي به انوارشان رهنمونم، و از راه و روش آنان پيروي مي نمايم، اقتدا نمي نمايي، و نيز نظر كن ببين حالات و اوصاف آنان در شبها چگونه بوده است كه تو با مغتنم شمردن غفلت ها و پيروي از شهوات مانند چهارپاياني كه موظف و مكلف نيستند شبهايت را ضايع مي كني.


پاورقي

[1] نساء (4): 107 تا 109.


بازگشت