دعاي حضرت فاطمه ي زهراء


2- و نيز از جمله ي تعقيبات مختص به فريضه ي مغرب، دعايي است كه از سرورمان فاطمه ي زهراء عليهاالسلام در تعقيب نمازهاي پنجگانه روايت شده، و آن اين است:

«ألحمدلله الذي لا يحصي [يا: لا يبلغ] مدحته القآئلون، و الحمدلله الذي لا يحصي نعمآءه العآدون، و الحمدلله الذي لا يؤدي حقه المجتهدون، و لا اله الا الله الأول و الآخر، و لا اله الا الله الظاهر و الباطن، و لا اله الا الله المحيي المميت، و ألله اكبر ذو الطول، و الله أكبر ذو البقآء الدآئم، و الحمدلله الذي لا يدرك العالمون علمه، و لا يستخف الجاهلون حلمه، و لا يبلغ المادحون مدحته، و لا يصف الواصفون صفته، و لا يحسن الخلق نعته.

و الحمدلله ذي الملك و الملكوت و العظمة و الجبروت و [العز و] الكبريآء و الجلال و البهآء و المهابة و الجمال و العزة و القدرة و الحول و القوة و المنة و الغلبة و الفضل و الطول و العدل و



[ صفحه 430]



الحق [و الخلق] و العلا و الرفعة و المجد و الفضيلة و الحكمة و الغنآء و السعة و البسط و القبض و الحلم و العلم و الحجة البالغة و النعمة السابغة و الثنآء الحسن الجميل و و الآلآء الكريمة، ملك الدنيا و الآخرة و الجنة و النار و ما فيهن، تبارك و تعالي.

ألحمدلله الذي علم أسرار الغيوب، و اطلع علي ما تجن [يا: تجني] القلوب، فليس عنه مذهب و لا مهرب، ألحمدلله [1] المتكبر في سلطانه، ألعزيز في مكانه، ألمتجبر في ملكه، القوي في بطشه، ألرفيع فوق عرشه، ألمطلع علي خلقه، و البالغ لما أراد من علمه.

ألحمدلله الذي بكلماته قامت السماوات الشداد، و ثبتت الأرضون المهاد، و انتصبت الجبال الرواسي الأوتاد، و جرت الرياح اللواقح، و سار [يا: سارت] في جو السمآء السحاب، و وقفت علي حدودها البحار، و وجلت القلوب من [يا: عن] مخافته، و انقمعت الأرباب لربوبيته. تباركت يا محصي قطر المآء و ورق الشجر، و محيي أجساد الموتي للحشر، سبحانك يا ذاالجلال و الاكرام.

ما فعلت بالغريب الفقير اذا أتاك مستجيراً مستغيثاً؟ ما فعلت بمن أناخ بفنآئك، و تعرض لرضاك، و غدا اليك، فجثا [2] بين يديك، يشكو اليك ما لا يخفي عليك؟ لا يكونن يا رب حظي من دعآئي الحرمان، و لا نصيبي مما أرجو من منك الخذلان، يا من لم يزل و لا يزال و لا يزول، كما لم يزل قآئماً علي كل نفس بما كسبت، يا من جعل أيام الدنيا تزول، و شهورها تحول، و سنيها [3] تدور، و أنت الدآئم لا تبليك الأزمان، و لا تغيرك الدهور، يا من كل يوم عنده جديد، و كل رزق عنده عتيد للضعيف و القوي و الشديد، قسمت الأرزاق بين الخلآئق، فسويت بين الذرة و العصفور.

أللهم، اذا ضاق المقام بالناس، فنعوذبك في ضيق المقام، أللهم، اذا طال يوم القيامة علي المجرمين، فقصر [طول] ذلك اليوم علينا، ما بين الصلاة الي الصلاة، أللهم اذا دنت الشمس من الجماجم فكان بينها و بين الجماجم مقدار ميل، و زيد في حرها حر عشر سنين، فانا نسألك أن تظلنا بالغمام، و تنصب لنا المنابر و الكراسي، نجلس عليها و الناس ينطلقون في المقام،



[ صفحه 431]



آمين، رب العالمين.

أسألك أللهم، بحق هذه المحامد الا غفرت لي، و تجاوزت عني، و ألبستني العافية في بدني، و رزقتني السلامة في ديني؛ فاني أسألك و أنا واثق باجابتك اياي في مسألتي، و أدعوك و أنا عالم باستماعك دعوتي، فاستمع دعآئي، لا تقطع رجآئي، و لا ترد ثنآئي، و لا تخيب دعآئي، أنا محتاج الي رضوانك، و فقير الي غفرانك، أسألك و لا آيس من رحمتك، و أدعوك و أنا غير محترز من سخطتك. رب، فاستجب لي، و امنن علي بعفوك، توفني مسلماً، و ألحقني بالصالحين، رب، لا تمنعني فضلك يا منان و لا تكلني الي نفسي مخذولاً، يا حنان، رب ارحم عند فراق الأحبة صرعتي، و عند سكوت القبر وحدتي، و في مفازة القيامة غربتي، و بين يديك موقوفاً للحساب فاقتي. رب، أستجيرك من النار فأجرني [يا: و أجرني] رب، أعوذ بك من النار فأعذني. [رب] أفزع اليك من النار فأبعدني. رب، أسترحمك مكروباً فأرحمني. رب، أستغفرك لما جهلت فاغفرلي.

قد أبرزني الدعآء للحاجة اليك، فلا تؤيسني يا كريم، [يا] ذاالآلآء و الاحسان و التجاوز، يا سيدي، يا بر، يا رحيم، استجب بين المتضرعين اليك دعوتي، و ارحم بين المنتحبين بالعويل عبرتي، و اجعل في لقآئك يوم الخروج من الدنيا راحتي، و استر بين الأموات يا عظيم الرجآء عورتي، و اعطف علي عند التحول وحيداً الي حفرتي، انك أملي و موضع طلبتي، و العارف بما أريد في توجيه مسألتي، فاقض يا قاضي الحاجات [حاجتي]، فاليك المشتكي، و أنت المستعان و المرتجي.

أفر اليك هارباً من الذنوب فاقبلني، و ألتجي من عدلك الي مغفرتك فأدركني، و ألتاذ بعفوك من بطشك فامنعني، و أستروح رحمتك من عقابك فنجني، و أطلب القربة منك بالاسلام فقربني، و من الفزع الأكبر فآمني، و في ظل عرشك فظللني، و كفلين من رحمتك فهب لي، و من الدنيا سالماً فنجني، و من الظلمات الي النور فأخرجني، و يوم القيامة فبيض وجهي، و حساباً يسيراً فحاسبني، و بسرآئري فلا تفضحني، و علي بلآئك فصبرني، و كما صرفت عن يوسف السوء و الفحشآء فاصرفه عني، و ما لا طاقة لي به فلا تحملني، و الي دار السلام فاهدني، و بالقرآن فانفعني، و بالقول الثابت فثبتني، و من الشيطان الرجيم فاحفظني، و بحولك و قوتك و جبروتك فاعصمني، و بحلمك و علمك و سعة رحمتك من جهنم فنجني، و جنتك الفردوس فأسكني، و النظر الي وجهك فارزقني، و بنبيك محمد صلي الله عليه و آله فألحقني، و من



[ صفحه 432]



الشياطين و أوليآئهم و من شر كل ذي شر فاكفني.

أللهم، و أعدآئي و من كادني بسوء ان أتوا براً فجبن شجيعهم، فض جموعهم [يا: جمعهم]، كل [يا: كلل] سلاحهم، عرقب دوآبهم، سلط عليهم العواصف و القواصف أبداً حتي تصليهم النار، أنزلهم من صياصيهم، أمكنا من نواصيهم، آمين، رب العالمين.

أللهم، صل علي محمد و علي آل محمد صلاة يشهد الأولون مع الأبرار و سيد المتقين و خاتم النبيين و قآئد الخير و مفتاح الرحمة.

أللهم، رب البيت الحرام و الشهر الحرام و رب المشعر الحرام و رب الركن و المقام و رب الحل و الحرام [يا: الاحرام]، بلغ [يا: أبلغ] روح محمد منا التحية و السلام. سلام [يا: ألسلام] عليك يا رسول الله، سلام عليك يا أمين الله، سلام عليك يا محمد بن عبدالله، ألسلام عليك و رحمة الله و بركاته، فهو كما وصفته بالمؤمنين رؤوف رحيم. أللهم، أعطه أفضل ما سألك، و أفضل ما سئلت له، و أفضل ما هو مسئول له الي يوم القيامة، آمين، رب العالمين.»

- سپاس خدايي را كه گويندگان نمي توانند مدح و ثناي او را به شماره درآورند [يا: بدان نايل گردند]، و ستايش خداوندي را كه حسابرسان نمي توانند نعمتهاي او را به شماره درآورند، و حمد خداوندي را كه كوشش كنندگان در عبادت نمي توانند حق او را ادا كنند، و معبودي جز خداوندي كه اول و آخر است وجود ندارد، و معبودي جز خداوندي كه آشكار و نهان است وجود ندارد، و معبودي جز خداوندي كه ميراننده و زنده كننده است وجود ندارد، و خداوند بزرگتر و صاحب بخشش است، و خداوند بزرگتر و صاحب پايندگي و جاودانگي است، و ستايش خداوندي را كه دانشمندان به دانش او نمي رسند، و جاهلان نمي توانند از بردباري او بكاهند، و ستايشگران نمي توانند او را واقعاً مدح و ثنا گويند، و توصيف كنندگان نمي توانند او را [آنچنانكه هست] توصيف نمايند، و مخلوقات نمي توانند اوصاف او را نيكو ادا نمايند.

و سپاس خدايي را كه صاحب ملك و ملكوت و عظمت و تسلط و [سرافرازي و] بزرگمنشي و جلال و بهاء و حسن و هيبت و بزرگي و جمال و سرافرازي و قدرت و تغيير دهندگي و نيرو و منت و چيرگي و فضل و بخشش و عدل و داد و حق [و آفرينندگي] و بزرگي و رفعت و بلند پايگي و فضيلت و فرزانگي و بي نيازي و وسعت و بسط و قبض، و بردباري و علم و حجت رسا و نعمت فراگير و ثناي نيكوي زيبا و نعمتهاي گرامي، و



[ صفحه 433]



مالك [يا: پادشاه] دنيا و آخرت و بهشت و جهنم و هر چه در آنهاست، مي باشد. بلندمرتبه و منزه باد خداوند.

سپاس خدايي را كه به اسرار نهاني آگاه، و بر گناهاني كه دلها آن را پنهان مي دارند [يا: مرتكب آن مي شوند] مطلع است، و لذا هيچ راه گريز و محل فراري از او نيست، ستايش خدايي را كه در سلطنت خود متكبر، و در مقام و منزلتش سرافراز، و در فرمانروايي اش جبار، و در مؤاخذه اش نيرومند، و بر فوق عرش خود بلندپايه، و بر مخلوقاتش اطلاع و اشراف دارد، و آگاهي اش به هر چه كه بخواهد مي رسد.

سپاس خداوندي را كه به كلمات او آسمانهاي استوار برپا گشته، و زمينهاي هموار و آماده، ثابت و پابرجا هستند، و كوههاي ثابت و ميخ گون ايستاده، و بادهاي آبستن كننده وزيدن گرفته، و ابرها در جو آسمان سير نموده، و درياها بر مرزهاي خود برقرار، و دلها از ترس و هراس او لرزان، و صاحبان و پرورش دهندگان در برابر ربوبيت و تدبير او سرشكسته و ذليل هستند. بلندمرتبه و منزهي، اي به شمار درآورنده ي قطره هاي باران و برگهاي درختان، و زنده كننده ي پيكرهاي مردگان براي حشر، منزهي تو، اي صاحب بزرگي و بزرگواري.

با غريب فقيري كه با حالت پناهنده شدن و ياري جويي از تو، به درگاه تو روي آورد چه مي كني؟ با كسي كه خود را به آستانه و درگاهت انداخته، و خواهان خشنودي تو بوده، و در پيشگاهت زانو زده و از آنچه بر تو پوشيده نيست، به تو گله و شكايت نمايد، چه مي كني؟ پس اي پروردگار من، مباد كه بهره ي من از دعايم، محروميت، و نصيبم از اميد به بخشش تو، شكست و خذلان باشد. اي خداوندي كه پيوسته بوده اي و همچنان هستي و خواهي بود و چنانكه عمل هر كس به تو برپاست. اي كسي كه دنيا را به گونه اي قرار دادي كه از بين رفته و ماههايش متحول گشته، و سالهايش گردش مي كند، و تنها تويي كه ماندگار و جاوداني و زمانها تو را پوسيده و كهنه، و روزگاران دگرگون نمي سازد. اي خداوندي كه هر روزي در نزد تو نو، و هر روزي اي در نزد تو (براي ناتوان و قوي و نيرومند) آماده است، روزيها را ميان آفريدگانت قسمت فرموده و بين مورچه و گنجشك يكسان قرار داده اي.

خداوندا، آن هنگام كه جا بر مردم تنگ مي شود از تنگي جا به تو پناه مي بريم. خدايا،



[ صفحه 434]



هنگامي كه روز قيامت بر گناهكاران طولاني مي گردد، پس [درازي] آن روز را بر ما مانند فاصله دو نماز، كوتاه گردان. خداوندا، هنگامي كه آفتاب نزديك جمجمه ها آماده و فاصله ي ميان خورشيد و جمجمه ها به اندازه ي فاصله ديد چشم مي گردد، و سوزش آفتاب به اندازه ي سوزش ده سال افزون مي گردد، از تو درخواست مي كنيم كه با ابر بر ما سايه افكنده، و در حالي كه مردم در آنجا در آمد و شد هستند، منبرها و صندلي هايي براي ما قرار دهي كه بر آن بنشينيم. اجابت فرما، اي پروردگار عالميان.

خداوندا، به حق اين ستايشها از تو مسئلت دارم كه مرا بيامرزي، و از من درگذري، و لباس عافيتت را به تنم بپوشاني، و سلامتي در دينم را روزي ام كني، زيرا من در حالي كه به اجابت تو اعتماد دارم از تو درخواست مي نمايم، و در حالي كه به شنيدن دعايم آگاهم به درگاه تو دعا مي كنم، پس دعايم را بشنو، و اميدم را قطع، و مدح و ثنايم را رد مكن، و دعايم را نوميد و بي پاسخ مگذار، كه من به خشنودي تو محتاج و به آمرزشت نيازمندم. از تو درخواست مي كنم در حالي كه از رحمتت نوميد نيستم، و تو را مي خوانم در حالي كه از خشمت نمي هراسم. پروردگارا، پس دعاي مرا اجابت فرما، و عفو و گذشتت را به من منت نه، و در حالي كه تسليم تو هستم جانم را بستان، و به صالحان ملحق فرما، پروردگارا، فضلت را از من دريغ مدار، اي بسيار بخشنده. و با حالت دل شكستگي و خذلان مرا به خود وامگذار، اي بسيار مهربان. پروردگارا، هنگام جدايي دوستان بر به زمين افتادنم، و هنگام آرام و خاموش بودن قبر بر تنهايي ام، و در صحراي قيامت بر غربتم، و در پيشگاهت كه براي حساب كشي مي ايستم بر نياز و حاجتم رحم آر.

پروردگارا، به تو پناه مي آورم از آتش جهنم [پس] پناهم ده، پروردگارا، و به تو پناه مي برم از آتش پس مرا در پناه خود درآور، [پروردگارا،] و از شر آتش به تو ياري مي جويم پس از آن دورم بدار. پروردگارا با حالت ناراحتي سخت از تو طلب مهرباني مي نمايم، پس بر من رحم آر. پروردگارا، به واسطه ي عمل جاهلانه ام از تو طلب آمرزش مي نمايم، پس مرا ببخشاي.

دعا كردن به واسطه ي نيازم به تو مرا از منزل بيرون كشيده، پس مرا نوميد مگردان. اي بزرگوار، اي صاحب نعمتها و نيكوكاري و گذشت، اي آقاي من، اي نيكوكار، اي مهربان، در ميان زاري كنندگان به درگاهت دعايم را مستجاب گردان، و در ميان سخت فرياد گريه



[ صفحه 435]



كنندگان بر اشك چشمم رحم آر، و هنگام بيرون آمدن از دنيا آسودگي ام را در ملاقات با خود قرار ده، و ميان مردگان - اي كسي كه اميد بزرگ به او بسته مي شود - عورت و عيب مرا بپوشان، و هنگامي كه به تنهايي در گودال قبرم قرار مي گيرم، بر من مهربان باش، كه تويي آرزو و مقصودم، به آنچه كه در متوجه ساختن خواسته ام به تو اراده نموده ام آگاهي داري، پس آن را برآورده ساز، اي برآورنده ي خواسته ها خواسته ام را برآورده ساز، پس تنها به تو گله نموده و تنها از تو ياري مي جويم و به تو اميدوارم.

از گناهانم به سوي تو مي گريزم، پس مرا بپذير، و از عدالتت در پناه آمرزش تو در آمده ام، پس مرا درياب، و از گرفتن با قهر تو به عفو و گذشت تو پناه مي برم پس مرا بازدار، و از عقابت به رحمتت احساس آسودگي و راحتي مي نمايم، پس مرا رهايي ده، و با تسليم [تو شدن يا: اسلام آوردن] نزديكي به تو را خواهانم، پس مرا به خود نزديك گردان، و از هراس و هنگامه ي بزرگ روز قيامت ايمنم گردان، و در سايه ي عرش خود قرار ده، و دو بهره ي كامل از رحمتت را به من ارزاني دار، و با سلامتي از دنيا نجاتم بخش، و از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون آور، و در روز قيامت رويم را سپيده گردان، و آسان حساب كشي بفرما، و به واسطه ي اعمال و صفات پنهانم رسوايم مفرما، و بر گرفتاري ات شكيبا گردان، و چنانكه بدي و ناپسندي را از حضرت يوسف عليه السلام دور داشتي، از من نيز دور دار، و بر هر چه توان ندارم بر دوشم منه، و به سوي خانه ي سلامتي و ايمني [يعني بهشت] هدايت فرما، از قرآن بهره مندم گردان، و با گفتار [و اعتقاد]استوار، ثابت و پايدارم گردان، و از گزند شيطان رانده شده محافظت فرما، و به دگرگوني و قدرت و عظمتت مصون و محفوظم بدار، و به بردباري و آگاهي و وسعت رحمتت از جهنم نجاتم بخش، و در بهشت فردوس ساكنم گردان، و نگريستن به روي [و اسماء و صفات] ات را روزي ام گردان، و به پيامبرت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ملحق فرما، و از شيطانها و دوستان آنان و از شر هر آسيب رسان كفايتم فرما. خداوندا، دشمنانم و هر كس كه خواست بدي به من برساند، اگر از راه خشكي آمدند، دلاورشان را ترسان، گروههايشان [يا: گروهشان] را پراكنده، جنگ افزارشان را كند، و پاي چهارپايانشان را قطع كن، و همواره بادهاي تند و شكننده را بر آنان مسلط گردان، تا اينكه آنان را داخل آتش جهنم بفرمايي، و از دژهايشان فرود آور، و امكان گرفتن موي پيشاني شان را به ما عنايت فرما، اجابت فرما



[ صفحه 436]



اي پروردگار عالميان.

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست، درود و رحمتي كه پيشينيان همراه با نيكان و سرور اهل تقوي و خاتم پيامبران، و راهبر خير و كليد رحمت الهي آن را مشاهده نمايند. خداوندا، اي پروردگار خانه ي محترم، و ماه محترم، و پروردگار مشعر محترم، و پروردگار ركن [خانه ي كعبه] و مقام [حضرت ابراهيم عليه السلام] و پروردگار زمينهاي غير از حرم و خود حرم، درود و سلام ما را به روح حضرت محمد صلي الله عليه و آله برسان. سلام بر تو اي رسول خدا، سلام بر تو اي امانت دار خدا، سلام بر تو اي محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله، سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو باد، هم او كه چنانكه خود توصيف فرمودي، نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است. خداوندا، برترين درخواستهايي را كه خود او از تو درخواست نموده و برترين تقاضاهايي را كه ديگران براي او تقاضا نموده و تا روز قيامت درخواست مي كنند، به او عطا فرما. اجابت فرما، اي پروردگار عالميان.


پاورقي

[1] در برخي از نسخه ها در اينجا لفظ «الذي» آمده است كه نادرست به نظر مي رسد.

[2] در برخي از نسخه ها به جاي اين كلمه «فحثا» آمده است كه ظاهراً درست نيست.

[3] در برخي از نسخه ها به جاي اين كلمه «سنينها» آمده كه ظاهراً درست نيست، زيرا «سنين» در اعراب به جمع مذكر سالم ملحق مي گردد و هنگام اضافه نون آن حذف مي شود.


بازگشت