كيفيت محاسبه و مناجات با پروردگار


هنگام حساب كشيدن از خود، بايد نسبت به خداوند آگاه به نهان - جل جلاله - و دو فرشته نگاهبان اعمال حضور قلب و عقل داشته باشي، و همانند حساب كشيدن مولي از برده اش و يا كارفرما از كارگرش و يا بسان حساب كشيدن شريك از شريك خود كه بر تمام امور او اطلاع دارد، از خود محاسبه نما، و آگاه و متذكر باش كه انكار كردن و خود را به غفلت زدن براي تو سودمند نيست، بلكه خشم و غضب خداوند را در پي دارد، كه براي او محاسبه مي كني و كاملاً از اعمال تو آگاه است.

همچنين با عقل خويش توجه داشته باش كه اعضا و جوارحت، به جهت به كار گرفتن آنها در غير آنچه براي آن آفريده شده اند، شكايتهايي به درگاه خداوند متعال دارند، و همچنين به تمام كساني كه به اداي حق آنها مكلف بودي و انجام ندادي شكايت مي كنند. پس حال كه اعضا و جوارح با تو از در عدل درآمده اند، تو نيز همراه با آنها به اين صورت از خود و آنها به درگاه خداوند متعال گله كن و همه را از باب فضل بر خدا عرضه بدار و بگو:

«خداوندا، من جهت محاسبه در محضر تو آماده شده ام، ولي نه قدرتي براي حضور در پيشگاهت براي حساب كشي دارم، و نه جرأتي بر آشكار شدن اعمال بدم، لذا من به ياد حضرت تو هستم، و به جهت امتثال امر و تعظيم قدرتت بر اين



[ صفحه 381]



كار اقدام نمودم. و نخست مي گويم: من عملي ندارم كه مورد پسند درگاه تو باشد؛ زيرا مي بينم نفس من براي خواسته هاي فراوان خود و كساني كه در نزد من ارجمند هستند، از طاعت و عبادتت بيشتر نشاط دارد، و نيز مي بينم كه همه و يا بيشتر خواسته هايي كه براي آنها نشاط پيدا مي كنم سودش براي ديگري است، و من با سرگرم شدن به آنها مقداري از عمر خويش را تلف نموده و به بيهوده صرف نمودم، در حالي كه قدرت آن را داشتم كه در آن مدت براي تقرب به تو و به سود خود عمل كنم؛ بنابراين، در معامله ي با تو بد تدبيري داشتم، و هيچ عمل مورد پسند در برابر جلال و عظمت و نعمتت براي من باقي نمانده است.

اي آقاي من، همچنين تاب تحمل عقاب و توبيخ و عدم احسان يا خوار نمودنت را ندارم و دستم از آن تهي است، و خود فرموده اي:

(و ان كان ذو عسرة، فنظرة الي ميسرة.) [1] .

- و اگر بدهكار تنگدست باشد، تا زمان توانگري او انتظار بكشيد.

و اين تنگدستي مرا اميد توانگري نيست، ولي بزرگواري و بردباري و عفو تو زيبنده ي پذيرش عذر پوزش خواهان است.

چگونه در زندان خشم يا عذاب تو محبوس باشم، در حالي كه خودت طلبكار و شاهد تنگدستي ام مي باشي؟! و نيز با عقلم كه به نور خويش بر من ارزاني داشته اي، دريافته ام كه وقتي بنده از مولاي خود به سوي او بگريزد، يا در پيشگاهش تسليم شود، يا از خشم او به عفو و گذشتش پناه ببرد، يا به خاطر غضب آقايش، بر خود خشمگين گردد، و با واسطه قرار دادن كساني كه در نزد او ارجمند هستند به او توسل جويد، يا از دري وارد شود كه آقايش واردين از آن دو را مورد مرحمت خويش قرار مي دهد، مسلماً شايسته ي كاميابي و دست يافتن به رحمت يا عفو يا خشنودي مولايش مي گردد.

و من نيز به خاطر مهالكي كه بر من احاطه نموده، همه ي اين راهها را به سوي



[ صفحه 382]



بردباري ات پيموده ام، و از دري داخل شده ام كه قوم حضرت ادريس و يونس عليهماالسلام از آن وارد شدند و آنان را مورد مرحمت خويش قرار داده و به واسطه ي خشم پيامبرت بر آنها، بر عذابشان اصرار ننمودي. و از دري وارد شده ام كه ابليس با علم به اصرار ورزي پيوسته اش بر نافرماني ات از تو مهلت خواست، و تو خواسته اش را اجابت نمودي. و بر دري ايستاده ام كه هدايت و عنايت خويش را بر ساحران و افسونگران فرعون آغاز نمودي، تا اينكه از دوستان تو گرديدند با وجود اينكه از دشمنان تو بودند، و بر همان در ايستاده ام كه هدايت و عنايتت را بر امتهاي پيامبران پيشين كه پيوسته بر پرستش بتها روي آورده و مستحق نابودي بودند، آغاز فرمودي، پس از روي خشم و غضب پيامبري را به سوي آنان گسيل داشتي كه ايشان را راهنمايي كرد، تا اينكه عده ي بسياري از اوليا و عزيزان درگاهت گرديدند. و بر در رحمت رسولت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ايستاده ام، و به وسيله ي رحمت او ياري مي جويم و اميدوارم كه گناهانم بيشتر از امت حضرت موسي عليه السلام نباشد، آنان كه گوساله پرست بودند، و گفتند:

(اذهب أنت و ربك فقاتلا) [2] .

- تو و پروردگارت برويد و با او بجنگيد.

و گفتند:

(أرنا الله جهرة.) [3] .

- خدا را آشكارا به ما نشان بده.

ولي با وجود اين همه گناه، حضرت موسي عليه السلام از آنان شفاعت نمود، به حدي كه در تورات ديدم كه وي به تو - جل جلالك - عرض كرد: «اگر شفاعت مرا درباره ي آنان نمي پذيري، نام مرا از رسالت و پيامبري محو فرما.» و تو اي خدا، شفاعت او را پذيرفتي و با اينكه مرده بودند زنده شان گردانيدي، و آنان را بسان كساني كه



[ صفحه 383]



معصيت تو را مي نمايند توصيف نمودي. پس ما را با توسل به تو، به رسولت حضرت محمد صلي الله عليه و آله متوجه مي شويم تا شفاعت ما را نزد تو بپذيرد و شفاعتش را درباره ي ما رد نفرمايي.

با اين همه واسطه، از تمام جنايات و گناهان و نافرماني هايم كه به واسطه ي آنها هر چند ناآگاهانه، حرمت تو و حرمت رسول و شريعت و ويژگان درگاه و قرآنت را شكستم و به مقام بزرگت اهانت نموده و كوچك شمردم، به سوي تو توبه مي كنم.

اگر توبه ام را بپذيري كه چه خوب، و گرنه از من درگذر، كه گاهي مولي با اينكه از برده اش ناخشنود است او را عفو مي كند، يا حداقل بر من خشم مگير، زيرا كسي كه بر عقوبت كردن قادر نباشد يا وقتي كه جاني از او سرپيچي كند، خشمگين مي گردد، و تو قادري و من تسليم تو، اي آقاي من.

و نيز تو آگاهي كه شيطان، دشمن من و توست، و اگر او را بر من مسلط نموده و مؤاخذه ام نمايي، او به من و به جناب تو شماتت مي نمايد. و اگر از عذاب كردن من ناگزيري، تقاضا دارم كه عذاب من تنها از سوي تو باشد، نه به دست دشمن تو و من.

همچنين از آنجا كه نسبت به من نيكي مي كني و گناهانم را مي پوشاني، دريافتم كه نفس من نسبتي با تو دارد و بر درگاه تو درآويخته است، و ديده و شنيده ام كه پادشاهان از كساني كه به آنان وابسته شده و نسبتي داشته باشند، در مي گذرند، و نيز عقل گواهي مي دهد كه عفو و گذشت از كمال است، و تو به داشتن صفتهاي كمال زيبنده تري، پس اگر واسطه ها و درخواستهاي من نزد تو كوچك و بي اهميت است، پس در دفتري كه در آن - آرزوشوندگان نسبت به آرزوكنندگان، و درخواست شوندگان نسبت به درخواست كنندگان، و نيكوكاران نسبت به بدكاران، و نيرومندان نسبت به ناتوانان، و توانگران نسبت به نيازمندان، و سرافرازان نسبت به افتادگان، و فرزانگان نسبت به نابخردان، و پادشاهان نسبت به زيردستان، و آقايان نسبت به بردگان و اطرافيانشان، و بزرگان نسبت به فرومايگان، و ميزبانان نسبت به ميهمانان، و پناه آورده شدگان نسبت به كساني كه در همسايگي آنان درآمده و به آنان پناه



[ صفحه 384]



آورده اند - سفارش شده، و به طور كلي در سفارش هر اهل كمال نسبت به اهل نقصان از من ياد كن.

اي آقاي من، يقيناً اين سفارشها و مرحمتها مرا نيز فرامي گيرد، پس من به رشته هاي اين اخلاق بزرگمنشانه چنگ مي زنم، زيرا تو - جل جلالك - بالاترين صفات كمال را دارا هستي، و من در اعمال و حالاتم به صفات نقصان متصف هستم.

و نيز مي بينم كه بندگان را به عفو و گذشت سفارش كردي، و به آن پاداشها و عطاياي فراوان عطا نمودي، و كساني را كه خشم خود را فرو برده و از مردم گذشت مي كنند ستوده اي، و تو نسبت به عفو و گذشت زيبنده تري.

اينك اين بنده ات كلماتي را مي گويد كه هر كس آنها را بگويد، مشمول مرحمتها و استجابتهاي تو خواهد شد. مي گويم:

(ربنا، ظلمنا أنفسنا، و ان لم تغفرلنا و ترحمنا، لنكونن من الخاسرين) [4] .

- پروردگارا، ما را به خود ستم نموديم، و اگر ما را نيامرزي و بر ما رحم نياوري، مسلماً از زيانكاران خواهيم شد.

(لا اله الا أنت، سبحانك اني كنت من الظالمين.) [5] .

- معبودي، جز تو نيست، پاك و منزهي، براستي كه من از ستمكاران بودم.

(رب، اني مسني الضر، و أنت أرحم الراحمين.) [6] .

-پروردگارا، بي گمان رنجوري بر من رسيده، و تو مهربانترين مهربانها مي باشي.

(ربنا، اننا سمعنا منادياً ينادي للايمان، أن آمنوا بربكم، فآمنا، ربنا فاغفرلنا ذنوبنا، و كفر عنا سيئآتنا، و توفنا مع الأبرار. ربنا، و آتنا ما وعدتنا علي رسلك، و لا تخزنا يوم القيامة، انك لا تخلف الميعاد.) [7] .



[ صفحه 385]



- پروردگارا، شنيدم كه ندا برآورنده اي به ايمان فرامي خواند كه: به پروردگارتان ايمان بياوريد، و ما ايمان آورديم. پروردگارا، پس گناهانمان را بيامرز، و بديهايمان را بپوشان، و ما را با ابرار و نيكان بميران. پروردگارا، و آنچه را كه به فرستادگانت وعده دادي به ما نيز ارزاني دار، و در روز قيامت رسوايمان مگردان، براستي كه تو هرگز خلف وعده نمي نمايي.

در پايان مي گويم: اي آقاي من، سخناني را كه با تو گفتگو نمودم، و به واسطه ي آن به درگاه تو چنگ زدم، نمي دانستم. تو بودي كه مرا با بردباري و بزرگواري و رحمتت آشنا فرمودي، تا اينكه زبانم براي توسل به مهر رأفتت گشوده شد، پس تمام آنچه را كه سزاوار كسي است - كه نيكوكاري چيزي از او نمي كاهد، و محروم گردانيدن ديگران چيزي بر او نمي افزايد، هم او كه به بندگان جنايتكارش راههاي درخواست نمودن از خود را مي آموزد، و آنان را آگاه مي كند كه چگونه از او بخواهند كه درهاي رحمتش را بگشايد، و نسبت به آنان بردباري نمود تا به حدي كه آنان را مورد خطاب قرار داده و تسليم او مي شوند - نسبت به من شايسته ترين امور به صفتهاي كمال و شيوه هاي زيبايت را روا دار. كه تو مهربانترين مهربانها و بزرگوارترين بزرگوارها و دلسوزترين مالكان مي باشي.

خداوندا، من تو را خواندم و به تو اميد بستم، اگر بر من روي آورده و توجه نموده اي رحم فرما و دعايم را مستجاب نما، و اميدواري ام را به خاطر مشرف گردانيدن من به توجه خود تصديق فرما. و اگر هنگام گفتگوي من با مقام بزرگ خود، از من روي گردانده اي، پس به خاطر نابودي و هلاكتم به سبب اعراض خود از من، با رحمت واسعه و بخششي كه داري، بر من رحم آر، كه من با تضرع و زاري در پيشگاهت و واسطه قرار دادن كساني كه در نزد تو ارجمند هستند به تو متوجه شده ام. پس اگر ايشان به من توجه دارند، به خاطر آن بزرگواران بر من رحم كن، و اگر به خاطر تو از من روي گردان شده اند، به خاطر حرمت وفاي آنان به خود در روي گردانيدن از من، مرا مورد رحمتت قرار ده، و در زير سايه ي رحمت خويش و عنايت آنان داخل گردان.»



[ صفحه 386]




پاورقي

[1] بقره (2): 280.

[2] مائده (5): 153.

[3] نساء (4): 153.

[4] اعراف (7): 23.

[5] انبياء: (21): 87.

[6] انبياء (21): 83 البته اول آيه شريفه لفظ «رب» ندارد.

[7] آل عمران(3): 193 و 194.


بازگشت