اعمال بعد از سجده ي شكر و اتمام نماز


13- وقتي سر از سجده برداشتي، سه بار دستت را بر جاي سجده ات بكش، و در هر بار دعاي بعد از سجده ي نماز ظهر را كه پيش از اين ذكر نموديم بگو. و آنگاه دست بر صورتت بكش.

14- اگر درد و يا بيماري داشتي، هفت بار دست بر جاي سجده ات بكش و در هر بار آنچه را كه يادآور شديم بگو، و دستت را بر جايي كه بيمار است بكش، ان شاء الله برطرف مي شود.

15- بعد از خواندن نماز در مسجد با حضور قلب و طهارت باطن، اعم از مسجدهاي خاص، يا جايگاه مخصوص نماز گزاردن در خانه يا هر جايي كه در



[ صفحه 370]



پيشگاه خداوند - جل جلاله - حاضر بودي، هنگام جدا شدن به اين نيت جدا شو: «براي امتثال امر خداوند - جل جلاله - در انجام اعمال شايسته اي كه او - جل جلاله - امر فرموده، از پيشگاه او برمي خيزم، در حالي كه مقصودم از اين بندگي خالصانه براي او - جل جلاله - است از آن جهت كه او زيبنده ي پرستش است».

16- همچنين بگو آنچه را كه روايت شده كه امام صادق عليه السلام به نقل از رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: وقتي نمازتان را خوانديد و از مسجد بيرون آمديد، بگوييد:

«أللهم، دعوتني فأجبت دعوتك، و صليت مكتوبتك، و انتشرت في أرضك كما أمرتني، فأسألك من فضلك العمل بطاعتك، و اجتناب معصيتك، و الكفاف من الرزق برحمتك.»

- خداوندا، مرا خواندي، دعوتت را اجابت نمودم، و نماز واجبت را خواندم، و چنانكه امر فرمودي بعد از خواندن آن روي زمين دنبال كار خود رفتم، پس از فضل تو، و به واسطه ي رحمتت از تو درخواست مي كنم، عمل كردن به طاعت و عبادتت، و اجتناب كردن از معصيتت، و روزي به اندازه اي كه مرا از مردم بي نياز كند.

همچنين شايسته است كه بنده بعد از خواندن نماز عصر و اظهار خاكساري و ذلت براي خدا و ياد او، هنگام جدا شدن از آن توجه داشته باشد كه هرگز از خاكساري بندگي خداوند و از اطلاع و آگاهي و اشراف و احاطه ي علوم رباني او جدا نمي گردد، و نيز توجه داشته باشد كه بعد از اين در هيچ حركت و سكوني كه با خداوند معامله مي كند آزاد و رها نيست، بلكه از او خواسته اند كه در تمام تصرفات و كارهايش عابد خداوند - جل جلاله - باشد.

آورده اند، يكي از اهل مراقبه همراه با دوست قديمي خود و عده اي در كشتي اي كه گندم حمل مي كرد نشسته بودند، و گندم از آن هيچيك از اين دو نفر نبود، يكي از روي غفلت يك دانه گندم برداشت و خورد، دوستش به او نگاه كرد و گفت: اين چه كاري است؟ وي گفت: از نفس خويش غافل شدم. رفيقش به او گفت:



اما تقومون كذا، أو فاقعدوا

ما كل من رام السمآء يصعد



عن تعب أو رد ساق أولاً

و مسحت غرة سباق [يا: سياف] يد



لو شرف الانسان و هو وادع

لقطع الصمصام و هو مغمد





[ صفحه 371]



- يا چنين [جوانمردانه] برخيزيد و گرنه بنشينيد، چنين نيست كه هر كس آهنگ آسمان را كرد بتواند بالا برود.

به اين صورت كه ابتدا رنج و سختي را تحمل و پافشاري و استقامت كنيد، كه تنها در اين صورت است كه شخصي پيشرو در مسابقه [يا: شمشيرزن يكتا] به جايزه ي نفيس دست مي يابد.

اگر انسان با وجود ترك طلب، شرافت و برتري مي يافت، مسلماً شمشير تيزي كه در غلاف است، نيز مي بريد.



[ صفحه 373]




بازگشت