فرق محبت و خشنودي خداوند با ثواب و عقاب او


شايد در روايات و يا گفتار برخي مشاهده شود كه فرموده باشند: «مقصود از محبت خداوند - جل جلاله - نسبت به بنده ي مطيع و يا خشنودي اش از او، ثواب



[ صفحه 210]



خدا؛ و منظور از خشم و غضب خداوند - جل جلاله - نسبت به بنده ي نافرمانش، عذاب اوست.»

ولي پرواضح است كه تقليد از سخنان غيرمعصوم كه در اين باره گفته شده، عقلاً جايز نيست. و روايت نيز اگر از طعن و خرده گيري سالم بوده و از معصوم صادر شده باشد؛ شايد آن را از باب تقيه فرموده باشند، زيرا معصومين عليهم السلام در تقيه هولناكي بوده اند، و ما در مطلبي كه پيرامون اعتذار از مضمون كتاب «كشي» ذكر نموديم [1] شدت تقيه ي ايشان را روشن ساختيم، و وجه تقيه آن است كه بسياري از مخالفان ائمه و اهل تسنن اعتقاد دارند كه «محبت و رضايت خدا همان ثواب او، و غضب خدا همان عذاب اوست.»

يا شايد ائمه عليهم السلام آن را به خاطر آشنا كردن و تقريب اذهان پرسش كنندگان يا شنوندگان بيان فرموده اند، زيرا فهم بسياري از شنوندگان از درك اسرار صفات خداوندي كه پادشاه عالميان است قاصر و ناتوان مي باشد، لذا شايد ائمه عليهم السلام بيم آن را داشته اند كه اگر به آنها بگويند: «خداوند - جل جلاله - دوست مي دارد و خشنود مي شود و غضبناك و خشمگين مي گردد.» زود به ذهن شنونده خطور كند كه خداوند - جل جلاله - مانند دوستي و خشنودي طبايع بشري دوست مي دارد و خشنود مي گردد، يا همانند خشم و غضب دلهاي خاكي غضبناك و خشمگين مي گردد، لذا حضرات ائمه عليهم السلام به اندازه ي كشش عقل پرسش كنندگان و شنوندگان، با آنان سخن گفته اند.

اگر به برخي از روايات مربوط به اين مطلب توجه كني، مي بيني دوستي و خشنودي و غضب و خشمي را نفي نموده اند كه مزاجها به واسطه ي آنها تغيير مي كند، و تنها اجسام قابليت آن را دارند، و فقط بر آنها صدق مي كند، تا آنجا كه همين مطلب را براي فهم بعضي از پرسش كنندگان (بدين مضمون) فرموده اند:



[ صفحه 211]



«غضب و خشنودي خداوند - جل جلاله - اشاره است به غضب و خشنودي اوليا و خاصان درگاه الهي.» و اين در نزد عارفان صحيح است؛ زيرا خواص درگاه الهي - جل جلاله - خشمگين و خشنود نمي گردند مگر بعد از غضب و خشنودي خداوند؛ چرا كه ايشان عليهم السلام تابع خداوند - جل جلاله - هستند، و هرگز در گفتار از او پيشي نمي گيرند، و تنها به فرمان او عمل مي نمايند.

1- وآنگهي عقلهاي سالم وجداناً و عياناً درك مي كنند كه معناي واژه ي «حب» و «رضا»، غير از معناي لفظ «ثواب»؛ و همچنين معناي «غضب» غير از معناي «عقاب» است، خواه درباره ي بندگان، يا نسبت به رب الارباب.

و اين مطلب را فرمايش خداوند - جل جلاله - نيز به ما مي آموزد، آنجا كه مي فرمايد:

(ان الله يحب التوابين، و يحب المتطهرين.) [2] .

- به راستي كه خداوند بسيار توبه كنندگان و پاكيزگي پذيران را دوست مي دارد.

و نيز خداوند - جل جلاله - مي فرمايد:

(ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً كأنهم بينان مرصوص.) [3] .

- همانا خداوند كساني را كه در راه او با حالت صف كشيده مي جنگند به گونه اي كه گويي بنيان سربين هستند، دوست مي دارد.

و همچنين خداوند - جل جلاله - درباره ي گروهي كه حقيقتاً و يقيناً خداوند را مي شناسند، مي فرمايد:

(يحبهم و يحبونه.) [4] .

- خداوند آنان را دوست مي دارد، و ايشان نيز خدا را دوست مي دارند.

و نسبت به خشم و غضب خود - جل جلاله - مي فرمايد:



[ صفحه 212]



(فلما آسفونا، انتقمنا منهم.) [5] .

- پس هنگامي كه بر ما خشم گرفتند، از آنان انتقام گرفتيم.

و گروهي از دانشمندان اهل لغت و مفسران يادآور شده اند كه فرمايش خداوند - جل جلاله - يعني (آسفونا) به معناي (أغضبونا) مي باشد. «جوهري» در كتاب «صحاح» [6] آورده است (درست به اين لفظ) «و أسف عليه أسفاً، يعني بر او غضب و خشم نمود، و آسفه، يعني او را به خشم آورد.»

و طبرسي [7] در تفسير اين آيه گفته است: (فلما آسفونا) يعني ما را به خشم آوردند، و غضب و خشم خداوند سبحان، اراده ي عقاب آنان است. نگفته است كه «غضب خداوند همان عقاب آنان است.»؛ بنابراين خداوند - جل جلاله - در اين آيه، پيش از عقاب نمودن آنان، بر آنان أسف (كه همان غضب و خشم او - جل جلاله - است) نموده، و اين تعبير ديگر از انتقام است، و اين مطلب واضح و آشكار است.

3- علاوه بر اين، چگونه اين مطلب بر صاحبان فهم و دانش مخفي است، در حالي كه خداوند - جل جلاله - مي فرمايد:

(و من يقتل مؤمناً متعمداً، فجزآؤه جهنم خالداً فيها، و غضب الله عليه و لعنه و أعد له عذاباً عظيماً.) [8] .

- و هر كس به عمد مؤمني را بكشد، جزايش جهنم جاوداني خواهد بود، و خداوند بر او خشم نموده و لعنت فرموده و از رحمتش دور مي گرداند، و عذاب و كيفر بزرگي براي او آماده خواهد نمود.

آيا نمي بيني كه خداوند - جل جلاله - در قرآن، به صراحت براساس فهم خردمندان، «غضب» را بر «عذاب و عقاب» و بلكه بر «آماده نمودن عذاب جهنم» مقدم داشته است؟!



[ صفحه 213]



4- احاديث و دعاهايي كه عبارت ذيل را (به اين مضمون و يا به اين لفظ) به وضوح در بردارند [9] ، مطلب را بيشتر روشن مي كنند كه:

«أللهم ان لم ترض عني، فاعف عني، فقد يعفو المولي عن عبده و هو غير راض عنه.»

- خداوندا، اگر از من ناخشنودي پس از من درگذر، زيرا گاهي مولي با اينكه از بنده خود ناخرسند است، او را عفو مي كند.

5- آيا نمي داني كافراني كه خداوند - جل جلاله - مي دانسته بر حال كفر جان خواهند سپرد، به حكم عدل [يا: عقل] در حال حيات مستحق عقوبت هستند؟ و اگر مسلمان باشي، مسلماً اعتقاد داري كه خداوند - جل جلاله - قطعاً در حال كفر آنان نسب به ايشان خشمگين است، پس خداوند- جل جلاله - از زود عقوبت كردن آنان در گذشته، و عقابشان را به بعد از وفاتشان تأخير انداخته، با اينكه از هنگامي كه آنان كفر ورزيده اند و خداوند مي دانسته كه پيوسته بر كفر خويش خواهند بود، مورد غضب الهي بوده اند.

بر اين پايه، اين مطلب روشن مي شود كه خشم خداوند - جل جلاله - پيش از عقوبت اوست، زيرا خداوند - جل جلاله - در اين صورت با اينكه از بنده ناخشنود است، از عقوبت بنده در گذشته و او را عذاب نكرده است، چنانكه در دعاها آمده است كه «خداوند، با اينكه از مؤمن ناخشنود است، او را عفو مي فرمايد.»؛ و نيز حال كافراني كه با حالت كفر مي ميرند و عقوبتشان به تأخير مي افتد، با اينكه خداوند بر آنان خشمگين است، به صورتي كه بازگو نموديم نيز چنين است، يعني با اينكه خداوند - جل جلاله - از بنده خشمگين است، او را عفو مي فرمايد.

زيرا اگر خداوند ناخشنود باشد مسلماً خشمگين و غضبناك خواهد بود. و نمي شود خداوند در يك وقت و از يك جهت، از مقام رضا و غضب خالي باشد، بنابراين اگر غضب همان عقاب باشد، محال است كه بنده اي را عفو فرمايد و در آن



[ صفحه 214]



حال بر او خشمگين باشد، و نيز هنگامي كه بنده ي مسلمان يا كافر را پيش از وفاتش عفو فرمايد، بايد خشم و غضبش نسبت به او از بين برود. و اين برخلاف مطلبي است كه از آيين اهل حق و صدق شناخته شده است.


پاورقي

[1] ر، ك: پيشگفتار ذيل عنوان «جلالت و توثيق ابن سنان» معجم رجال الحديث ج 16، ص 153.

[2] بقره (2): 222.

[3] صف (61): 4.

[4] مائده (5): 54.

[5] زخرف (43.): 55.

[6] صحاح، ماده ي أسف، ج 4، ص 1330.

[7] مجمع البيان، ج 9، ص 80.

[8] نساء (4): 93.

[9] امكان دارد كه لفظ «متظاهرة» در نسخه برداري از نسخه ي اصلي كتاب، به جاي «متظافرة» نوشته شده باشد، كه در اين صورت معناي اين جمله چنين مي شود: اين عبارت (به اين مضمون و يا به همين لفظ) در احاديث و دعاهاي بسيار آمده است.


بازگشت