آداب معنوي ركوع


شايسته است بنده هنگام گفتن تكبير ركوع، با حالت ذلت و خاكساري و خضوع، و حضور قلب، ركوع را به جا آورد و نيتش اين باشد: مقصودم از ركوع، عبادت خداوند و مالك دنيا و آخرت من است. و در حال ركوع ذلت بندگي را در برابر كمال و جلال الهي نشان دهد. چه نيكو خداوند به گوينده ي اين شعر الهام نموده:



اذا كان من تهوي عزيزاً، و لم تكن

ذليلاً له، فاقر السلام علي الوصل



- هرگاه كسي كه دوستش مي داري عزيز و سرافراز بود، و تو ذليل و خاكسار او



[ صفحه 203]



نشدي، پس بر وصل او بدرود گوي.

آيا نمي بيني كه از ادب بندگان با پادشاهان دار نيستي و زوال اين است كه وقتي با آنها ملاقات نموده و به آنان روي مي آورند، به قصد تعظيم و اجلال، براي آنان ركوع مي كنند، و در اين حالت متذكر مي شوند كه در پيشگاه آنان قرار دارند، و مقصودشان از اين كار بزرگداشت آنان مي باشد، پس چگونه تو در پيشگاه خداوندي كه به اسرار انسان آگاه است و از هر بزرگي بزرگتر است، بدون حضور قلب و توجه به او، ركوع و فروتني مي كني. [1] .

از ديگر آدابي كه نمازگزار بايد در حال ركوع رعايت كند، آن است كه اگر در حال ركوع اين دعا را بخواند [2] .

«[أللهم،] لك خشعت، و بك آمنت، و لك أسلمت، و عليك توكلت، و أنت ربي، خشع لك سمعي و بصري و مخي و عصبي [و عظامي] و ما أقلته قدماي، لله رب العالمين.»

- [خداوندا،] تنها براي تو خشوع نمودم، و فقط به تو ايمان آوردم، و تنها تسليم توام، و فقط بر تو توكل نمودم، و تويي پروردگارم، گوش و چشم و مغز و عصب و استخوانها و هر چه كه قدمهايم آنها را حمل مي نمايد [يعني تمام اعضاي بدنم]، براي تو خشوع و فروتني نموده است، براي خداوندي كه پروردگار عالميان است.

توجه داشته باشد كه در اين گفتار، صفات كساني را ادعا مي كند كه با تمام اعضاي خويش حقيقتاً و يقيناً متوجه خداوند گرديده و تسليم و سرسپرده او گشته و بر او توكل نموده اند. پس مبادا عضوي از اعضاي تو خضوع و خشوع نداشته و تسليم خداوند - جل جلاله - نباشد، يا در امري از امور دنيا و دين بر خدا توكل ننموده، و در نتيجه در اين سخن از دروغگويان باشي؛ چرا كه اگر نماز را با دروغ و بهتان بستن به خداوندي كه مالك اولين و آخرين است به جا آوري، كدامين نماز براي تو باقي خواهد ماند؟



[ صفحه 204]



و نيز از جمله آداب ركوع كه بايد بنده رعايت كند آن است كه پيش از اداي كامل انواع خاكساري بندگي براي مولاي خود، در برداشتن سر از ركوع شتاب ننمايد، چنانكه از برخي از افرادي كه در اين زمينه الگو هستند مشاهده نموده ايم. و نيز در روايت ديگر آمده كه امام صادق عليه السلام فرمود: «علي عليه السلام به اندازه اي ركوع مي نمود كه عرق از بدنش جاري مي شد، به حدي كه از طول ركوع بر گامهايش مي ريخت.»

اي كسي كه نسبت به روح و قلب و بدن و جگر [و يا: درون] خود دلسوزي مي كني، اين بزرگواران كساني هستند كه خداوند هدايتشان فرموده، پس به راهنماييهاي ايشان اقتدا كن.

از ديگر آدابي كه بايد در ركوع رعايت شود آن است كه وقتي بنده - بعد از آنچه كه ذكر نموديم - سر از ركوع بلند كرد، بايد سر برداشتن او، همراه با وقار و آرامش باشد؛ چرا كه مولاي او، او را مي بيند؛ و هنگامي كه مي گويد:

«سمع الله لمن حمده، أهل الكبريآء و العظمة و الجود و الجبروت.»

- خداوند ستايش هر كس را كه او را مي ستايد مي شنود، خداوندي كه اهل بزرگمنشي و عظمت و جود و كبر است.

هنگام گفتن «كبرياء و عظمت و جبروت الهي» دستهايش را به عنوان خاكساري براي معبود خويش دراز نمايد، و هنگام ذكر «جود و بخشش الهي» با اميدواري آنها را بگشايد.


پاورقي

[1] نسخه هاي كتاب در اينجا مخدوش است، و ظاهراً لفظ «ذللت له» درست است كه جايگزين، و بر آن اساس ترجمه صورت گرفت.

[2] خواندن اين دعا در ركوع مستحب است، چنانكه در همين فصل ذكر خواهد شد.


بازگشت