كيفيت انجام نماز ميت
1- هنگامي كه ميت جهت نماز گزاردن بر زمين گذاشته شد، بايد سرش در طرف راست كسي كه مي خواهد بر او نماز بخواند، و پاهايش در سمت چپ نمازگزار قرار گيرد.
2- امام جماعت جلوتر از مأمومين قرار گيرد.
3- نمازگزاران كفشهاي خويش را از پا درآورند.
[ صفحه 156]
4- اگر ميت مرد باشد امام جماعت روبروي وسط جنازه، و اگر زن باشد روبروي سينه ي او بايستد.
5- نماز گزار به اين صورت نيت كند كه نماز مي گزارم بر اين ميت به صورت واجب و به جهت وجوبش، و براي اينكه بدين وسيله خداوند - جل جلاله - را از آن جهت كه زيبنده ي پرستش و بندگي است، عبادت نمايم.
6- در حال بالا بردن دستها تكبير بگويد.
7- بعد از تكبير گفتن امام جماعت، كساني كه در پشت سر او قرار دارند تكبير بگويند.
8- تكبير و دعاي بعد از آن به اين صورت است:
«ألله أكبر، أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.»
- خداوند بزرگتر است، گواهي مي دهم كه معبودي جز خداوند يگانه نيست، و شريكي براي او وجود ندارد، و گواهي مي دهم كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله بنده و فرستاده ي خداست.
9- سپس تكبير دوم و دعاي بعد از آن را چنين بگويد:
«ألله أكبر، أللهم، صل علي محمد و آل محمد، [و بارك علي محمد و آل محمد] و ارحم محمداً و آل محمد، كأفضل ما صليت و باركت علي ابراهيم و آل ابراهيم، انك حميد مجيد.»
- خداوند بزرگتر است، خدايا، رحمت ويژه خود را بر محمد و آل او بفرست، [و بر محمد و آل محمد مبارك گردان]، و محمد و آل محمد را مورد مهر خويش قرار ده، همانند رحمت و بركتت بر ابراهيم و خاندان ابراهيم، براستي كه تو ستوده ي والايي.
10- سپس تكبير سوم و دعاي بعد از آن را به اين صورت بگويد:
«ألله أكبر، أللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات [و المسلمين و المسلمات]، الأحيآء منهم و الأموات، و تابع بيننا و بينهم بالخيرات، انك مجيب الدعوات، انك علي كل شي ء قدير.»
- خداوند بزرگتر است، خدايا، مردان و زنان مؤمن [و مسلمان] و زندگان و مردگان آنان را مورد مغفرت خويش قرار ده، و خيرات و كارهاي نيك را ميان ما و آنان متبادل بگردان، براستي كه تو اجابت كننده ي دعاها مي باشي، همانا تو بر هر چيز توانايي.
[ صفحه 157]
11- بعد تكبير چهارم و دعاي بعد از آن را اين گونه بگويد:
«ألله أكبر، أللهم، عبدك و ابن عبدك، نزل بك، و أنت خير منزول به، أللهم، انا لا نعلم منه الا خيراً، و أنت أعلم به منا. أللهم، ان كان محسناً فزد في احسانه، و ان كان مسيئاً فتجاوز عنه [يا: عن سيئآته]، و احشره مع من كان يتولاه من الأئمة الطاهرين، و ارحمنا اذا صرنا الي ما صار اليه، برحمتك يا أرحم الراحمين.»
- خداوند بزرگتر است، خدايا، اين بنده ميت و بنده زاده ي توست كه بر تو وارد شده، و تو بهترين كسي هستي كه بر تو وارد مي شود، خداوندا، ما جز خير و خوبي از او نمي دانيم، و تو به حال او از ما آگاهتري. خدايا، اگر نيكوكار باشد، در احسان و نيكوكاري اش بيافزاي، و اگر بدكار باشد از [گناهان] او درگذر، و او را با ائمه ي اطهار كه دوستشان مي داشت محشور بگردان، و هنگامي كه ما نيز به آنجا كه او رسيد، رسيديم، بر ما رحم آر، به رحمتت اي مهربانترين مهربانها.
12- به حسب آنچه از ناحيه ي خداوند اكرم الأكرمين بر خاطرش عنايت مي شود، در دعا كردن بر ميت بكوشد.
13 - سپس تكبير پنجم را بگويد:
14- و بعد بگويد: «ألعفو ألعفو»: (خداوندا عفو و گذشت، عفو و گذشت را براي او درخواست مي كنيم)
15- بر همان حال بايستد تا اينكه جنازه را بردارند.
16- بعد با خشوع و اقبال و توجه به خدا و در حالي كه به ذكر و ياد خدا مشغول است، و با اين توجه كه خود او نيز در حال وفات و انتقال از دنيا چنين خواهد بود، باز بگردد.
17- اگر ميت، دشمن خدا - جل جلاله - باشد، و نمازگزار به جهت تقيه در نماز حاضر شده باشد، بعد از تكبير چهارم به هر چه كه خداوند از آن خشنودتر است، دعا كند.
[ صفحه 158]
18- اگر ميت، مستضعف [1] باشد، نمازگزار بعد از تكبير چهارم بگويد:
«أللهم، اغفر للذين تابوا، و اتبعوا سبيلك، و قهم عذاب الجحيم.»
- خداوندا، كساني را كه توبه نموده و از راه تو پيروي كردند بيآمرز، و از عذاب جهنم نگاهشان بدار.
19- اگر ميت مجهول باشد و معلوم نشود كه دشمن خدا - جل جلاله است، و يا دوست خدا - جل جلاله - بعد از تكبير چهارم بگويد:
«أللهم، هذه نفس أنت أحييتها، و أنت أمتها، و أنت أعلم بسرها و علانيتها، فاحشرها مع من تولت.»
-خداوندا، اين كسي است كه تو زنده اش گردانيده و ميرانده اي، و به نهان و آشكارش آگاهتري، پس او را با هر كس كه دوست مي داشت، محشور فرما.
20- اگر ميت بچه بوده و بالغ نباشد، بعد از تكبير چهارم بگويد:
«أللهم، اجعله لنا و لأبويه فرطاً.»
- خدايا او را پيش فرستاده ي ما و پدر و مادرش قرار ده.
پاورقي
[1] مقصود از «مستضعف» در اينجا، كسي است كه از تشخيص مذهب حق - يعني شيعه اماميه اثني عشري - عاجز بوده، و هيچ دشمني با آن مذهب نداشته، و در عين حال مجهول الحال هم نباشد.