مرگ در ديدگاه اوليا


اگر از به درازا كشيدن سخن نمي ترسيدم، در اين باره شرح و تفصيل بسيار مي دادم. عده اي از دلاوران و بزرگان و افراد بي نظير را مي شناسم كه گويي مرگ بر گذشتگان آنان سعادت و رحمت، و بر بازماندگانشان مايه ي افزوني و نعمت است، و لذا به سپري شدن ايام سراي زوال و نيستي بسيار شائق، و به راههاي اقبال و توجه به خدا بسيار آشنا، و به صفات كمال آراسته، و از بودن در دار دنيا، به خاطر بيم از نقص اعمال و حالاتشان، خوف و هراس دارند.



[ صفحه 129]



جلال و عظمت مولايشان براي آنان آشكار گشته و دانسته اند كه او - جل جلاله - آنان را مي بيند، لذا روح و عقل و قلب و جانشان فقط به او مشغول گرديده، و نور ذات مقدس و صفات شريفش بر آنان غلبه كرده، و با تمام توان در خدمت و بندگي خدا مي كوشند، و بسان كسي كه پيوسته در كوتاهي و تضييع اوقات خويش بوده، گريه و زاري سر مي دهند.

خداوند، آنچه را كه از حقيقت و كنه جلال و عظمت اقبالش اراده فرموده به آنان شناسانده، و در نتيجه ايشان را به جلال و هيبت و حرمت و مهربانيها و بزرگواريها و نعمت خويش سرگرم، و از كاميابيهاي نفس بازداشته است، و براي آنان نه قلب و نه باطن، و نه زباني مانده و نه امكان تصرف در آنچه كه آنان را از خدا دور كند. اعضا و جوارحشان به بندهاي حضور در خدمت معبود بند شده، و عقلهايشان به جهت بيم آن وجود و جود - سرگشته و حيران گشته است. و در نتيجه، عظمت او - جل جلاله - آنان را از خود فراموش، و رحمت كامل او - جل جلاله - به خودش مشغول نموده است، زيرا هر كدام از آن دو (عظمت و رحمت) دلهاي عارفان را در تحت تصرف خود درآورده، و عقلهاي اهل مكاشفه را به خود مشغول مي كند.

ليكن اينان كجايند؟ اگر در ميان مردم باشند شناخته نمي شوند، و اگر غايب شوند، كسي سراغشان را نمي گيرد، البته مقصودم اين نيست كه نامها و وجودشان ناشناخته است، بلكه چهره ها و نامهايشان شناخته شده است، ولي اسرار آنان و اسراري كه مولاي آنان در نزدشان به وديعه گذارده، ناشناخته است. و اگر به تو گفته مي شود: ديده مي شوند، ولي شناخته نمي شوند، تعجب مكن، زيرا خداوند - جل جلاله - پيرامون سرور آنان و كسي كه از لحاظ كمال و جلال و عظمت از همه آنان بزرگتر است، مي فرمايد:

(و تريهم ينظرون اليك، و هم لا يبصرون) [1] .

- و اي پيامبر! مي بيني كه به تو نگاه مي كنند، ولي تو را نمي بينند.



[ صفحه 130]




پاورقي

[1] اعراف (7): 198.


بازگشت