تناسب انواع گوناگون دعا، با حالت دعا كننده


در روايت آمده است: «امام صادق عليه السلام كف دستان مباركش را به سوي آسمان گشود و فرمود: «رغبت» اين است، و پشت دستان خويش را به سوي آسمان قرار داد و فرمود: «رهبت» اين است، و انگشتان شريف خويش را به سمت راست و چپ حركت داد و فرمود: «تضرع» اين است، و تنها يك انگشت خود را بالا و پايين برد و فرمود: «تبتل» اين است، و دستش را در برابر صورت مباركش به سمت قبله دراز كرد و فرمود: «ابتهال» اين است. سپس فرمود: تا قطره ي اشك بر صورتت جاري نگشته، ابتهال مكن.»

در حديث ديگري از امام صادق - صلوات الله عليه - آمده است: «استكانت» در دعا اين است كه دعا كننده هنگام دعا، دستانش را بر دو شانه اش قرار دهد.»

يكي از احتمالاتي كه ممكن است مقصود از اين اشارات باشد آن است كه گشودن دست در حالت «رغبت»، به حال كسي كه به خداوند - جل جلاله - اميد دارد، و حسن ظنش به تفضل او بر خوف از جلال عظمتش فزوني دارد، نزديكتر است، لذا شخص راغب همواره خواهان ايمني است، و كف دستش را مي گشايد تا احسان خداوند در آن فرود آيد.

و شايد مقصود از حالت «رهبت» و پشت دستها را به سوي آسمان نمودن، اين باشد كه بنده با زبان حال خاكساري، به مالك دار فنا و بقا مي گويد: من جرأت آن را



[ صفحه 82]



ندارم كه كف دستهايم را به سوي تو بگشايم، لذا از روي ذلت و شرمندگي در پيشگاهت، كف دستهايم را رو به زمين قرار داده ام.

و شايد مراد از حركت دادن انگشتان به راست و چپ در حالت «تضرع» اين باشد كه گويي شخص تضرع كننده به شيوه ي زن فرزند مرده در هنگام مصيبت بيمناك، دستانش را برگردانده و با پشت و رو نمودن و راست و چپ كردن آنها، گريسته و نوحه سرايي مي كند.

و شايد منظور از «تبتل» و بالا و پايين بردن يك انگشت براساس معناي «تبتل» در لغت كه «انقطاع و بريدن و گسستن» است، اين باشد كه گويا شخصي كه تبتل مي كند مي خواهد بگويد: من تنها و تنها به سوي تو آمده و از همه بريده ام، زيرا تنها تو شايسته ي پرستش هستي، و با يك انگشت و نه با همه ي انگشتان، بر يگانگي و وحدانيت خداوند سبحان اشاره مي نمايد. و اين مقام ارجمند و بزرگي است، لذا بنده نبايد آن را ادعا كند، جز هنگامي كه اشك از چشمانش جاري گرديده، و بسان برده ي ذليل در پيشگاه حضرت حق ايستاده، و به جاي درخواست آمال و آرزوها و ذكر خواسته ي خويش، توجه تام به خداوند صاحب جلال و عظمت داشته باشد.

و گويا مقصود از «ابتهال» و دراز كردن دست در برابر صورت رو به سمت قبله، نوعي از اقسام بندگي و خاكساري باشد.

و شايد منظور از «استكانت» و گذاشتن دستها بر شانه ها، اين باشد كه گويا دعا كننده با اين حالت مي خواهد بگويد: من همانند برده ي جنايتكار- كه با حالت اسارت، و در حالي كه در بند است و او را به غل و زنجير بسته و به سوي مولايش مي برند و در پيشگاهش قرار مي دهند - دستهايم را به گردنم بسته ام.


بازگشت