از ديدگاه عقل


از لحاظ عقلي نيز مي توان وجهي موافق با آنچه كه پيرامون افضل بودن دعا از قرائت قرآن روايت شده يافت. و آن اينكه:

1- مسلماً اين گونه نيست كه هر كس كلام خداوند - جل جلاله - را بخواند، به خدا معرفت داشته باشد، و قدر كلام الهي را بشناسد، و با تلاوت خويش خشنودي خدا را بخواهد؛ ولي امكان ندارد كسي دعا و درخواست و آرزو كند و كسي را كه مي خواند و از او درخواست مي كند و آرزوي خويش را از او مي خواهد، يعني



[ صفحه 75]



خداوند - جل جلاله - را نشناسد؛ بنابراين، دعا همواره بر شناخت امور زير مشتمل است:

الف و ب - شناخت ذات و صفات خداوندي كه به درگاه او دعا مي شود.

ج - شناخت پيامبري صلي الله عليه و آله كه مردم را به سوي او دعوت مي نمايد.

د - واگذاري امور خود به خدا و درخواست و طلب از پيشگاه او.

ه- ادب نيازمندي به خدا.

و - دلبستگي و تعلق خاطر به اعتماد بر خدا.

ز - معجزه ها و كراماتي كه در نزد هر كس كه دعاهايش مستجاب شده و حوايجش برآورده شده و ناراحتيهاي شديدش برطرف شده، تحقق يافته است.

و اينها همگي فايده ها و مواهبي هستند كه فضيلت آنها افزون و جايگاهش دو چندان و بيش از ديگر امور همسان آن است، و براي هر كس كه به معناي آنها پي برد، به روشني بر امور ديگر ترجيح دارد.

ممكن است كسي اشكال كند و بگويد: گاهي غير عارفين به خدا نيز دعا مي كنند.

جواب اين سخن آن است كه حتي دشمن خداوند - جل جلاله - يعني ابليس نيز با دعا كردن و درخواست از خداوند بهره مند شد، آنجا كه گفت: مرا از مهلت داده شدگان قرار ده، و خداوند - جل جلاله - درخواست او را اجابت نمود و فرمود:

(انك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم.) [1] .

- به راستي كه تا روز مشخص و معلوم، از مهلت داده شدگان هستي.

ليكن امكان ندارد همان گونه كه ابليس به خاطر درخواست و دعا كردنش بهره مند شد، كسي دشمن خداوند - جل جلاله - باشد و در حال عداوت و دشمني، به خاطر خواندن قرآن شريف ثواب داده شده، و به ثمره ي آن نايل گردد.

2- از ديگر مرجحات عقلي دعا بر تلاوت قرآن اين است كه: كسي كه



[ صفحه 76]



درخواست و دعا مي كند، نسبت به كسي كه از او درخواست نموده و مي خواند به همان اندازه اي كه در حاجت خويش به او نياز و اضطرار دارد، به او توجه نموده و در پيشگاهش اظهار خشوع و فروتني مي نمايد، پس از آنجا كه نيازمنديها و حوايج مردم به خداوند - جل جلاله - در زندگاني دنيا بسيار است، دعا كننده نيز بسان شخص مضطر، ناچار اخلاص عبوديت و بندگي را رعايت مي كند؛ ليكن تلاوت قرآن شريف در غالب اوقات از اين حالتها خالي است، بلكه چه بسا انسان قرآن را با حالت غفلت تلاوت مي نمايد، و در نتيجه [در نزد اهل كمال] گناه محسوب مي شود.



[ صفحه 77]




پاورقي

[1] حجر(15): 37 - 38؛ و ص (38): 80 - 81.


بازگشت