تكبير


«تكبير» بزرگ دانستن خداوند از توصيف مي باشد. گويي كه بنده در ابتداي ورود در «تحميد» و «تهليل» خداوند را از توصيف تنزيه كرده و پس از آن هم باز او را منزه و بزرگ تر از توصيف مي شمارد تا «تحميد» و «تهليل» او در ميان دو اعتراف به كوتاهي و ذلت باشد. شايد تكبير در اين مقام، بزرگ دانستن خداوند از «تحميد» و «تهليل» باشد؛ چرا كه همان طور كه گفته شد اين «تحميد» داراي شائبه ي كثرت است. شايد هم در «تسبيح» تنزيه از تكبير، و در تكبير، تكبير از تنزيه نيز باشد كه در اين صورت تمام ادعاهاي بنده به كلي ساقط شده، به توحيد فعلي مي رسد و مقام قيام به حق در قلب او ملكه شده، از چند رنگي بيرون مي آيد.

بنده ي سالك بايد در اين ذكرهاي شريف كه روح معارف است، حالت تبتل [1] و تضرع و انقطاع و تذلل را در قلب به دست آورده، با مداومت بر اين حالت، حقيقت



[ صفحه 236]



ذكر را در باطن قلب استوار سازد تا دل لباس ذكر بر تن كرده و لباس خويش كه لباس بعد است، از تن بيرون آورد. در اين صورت قلب، الهي و حقاني شده و حقيقت و روح (ان الله اشتري من المؤمنين أنفسهم) [2] در آن محقق شود.


پاورقي

[1] [دل از دنيا كندن.].

[2] همانا خدا از مؤمنان جان هايشان را خريده است»؛ توبه (9): 111.


بازگشت