تسبيح


تسبيح، تنزيه خداوند از توصيف او به تحميد و تهليل است كه بنده ي سالك بايد در تمام عبادت به آن توجه كند. او بايد قلب خويش را از ادعاي توصيف و ثناگويي خداوند نگاه داشته، گمان نكند كه عبد مي تواند حق عبوديت را به جاي آورد؛ چه رسد به اين كه توانايي اداي حق ربوبيت را داشته باشد. از همين رو است كه گفته اند كمال معرفت اهل هدف، شناخت ناتواني خويش است. [1] .

آري، رحمت واسعه ي خداوند شامل حال ما بندگان ضعيف شده و ما بيچارگان را به چنين مقام مقدسي راه داده؛ مقامي كه از نزديكي به آن پشت كروبيان خم است. اين از بزرگ ترين نعمت هاي خداوند بر بندگان خود مي باشد كه اهل الله و اولياي كامل خداوند به قدر معرفت خود مي دانند و ما در حجاب فرو رفتگان و بازماندگان



[ صفحه 234]



از مقامات معنوي به كلي از آن غافليم، دستورات خداوند را كه بزرگ ترين نعمت بي نهايت خدا است تكليف و سختي مي دانيم و با انضجار و كسالت آن ها را انجام مي دهيم. از همين رو است كه از نورانيت اوامر الهي به كلي محروم هستيم.

«تحميد» و «تهليل» متضمن توحيد فعلي است و در آن شائبه ي محدود و ناقص دانستن خداوند و حتي شائبه ي تشبيه وجود دارد. بنده ي سالك براي آمادگي ورود به اين مقام، بايد با تسبيح و تنزيه و باطن قلب خويش بفهماند كه خداوند از ويژگي هاي ممكن الوجود منزه است. در اين صورت تحميد او از شائبه ي تكثير مبرا خواهد بود.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 91، ص 150، مناجات هجدهم، مناجات العارفين.


بازگشت