الحمد لله


«الحمد لله» يعني همه ي انواع ستايش ها مختص به خداوند است.

بدان اي عزيز! كه در وراي اين كلمه سر توحيد خاص! بلكه اخص خواص است. از نظر فلسفي واضح است كه همه ي حمدها از همه ي حامدان به خداوند اختصاص دارد؛ چرا كه با استدلال ثابت شده است كه همه ي نعمت هاي ظاهري و باطني در ظاهر از هر كس كه باشد، متعلق به خدا است. از آن جا كه حمد در مقابل نعمت است و نعمت دهنده اي جز خدا وجود ندارد، پس همه ي حمدها مختص به او است و از آن جا كه جمال و جميلي جز جمال او و ذات مقدسش نيست، پس مدايح نيز به او باز مي گردد.

به بيان ديگر همه ي انسان ها به صورت فطري ثناگوي موجود كامل و شكرگزار و حمد كننده ي نعمت دهنده اند. همچنين از نقص و ناقص و كسي كه موجب نقص نعمت مي شود، تنفر دارند. از آن جا كه تنها خدا است كه نعمت بي حد و حصر مي دهد و ديگر موجودات موجب ناقص و محدود شدن اين نعمت ها مي شوند؛ پس مي توان گفت كه همه ي فطرت ها تنها ثناگو و حمد كننده ي خداوند هستند.

تا اين جا هر چه درباره ي حمد گفتيم مناسب با مقامات متوسطين بود كه از همه ي مراتب شرك رها نشده و به كمال اخلاص نرسيده اند؛ اما از نگاه اهل عرفان فاني شده در حق، همه ي نعمت ها و كمالات و جمال و جلال، حاصل تجلي ذات خداوند است و همه ي حمد و مدح ها به ذات مقدس خداوند برمي گردد؛ بلكه مدح و حمد از خود او به خود او است؛ يعني او است كه مي تواند خود را حمد كند. [1] تعلق «بسم



[ صفحه 161]



الله» به «الحمد لله» نيز همين معنا را مي رساند.

سالك الي الله نبايد به حد علمي اين معارف بسنده كند. او تا وقتي كه از تعلقات دنيايي دل نكنده، نمي تواند قدم در اين وادي مقدس بگذارد. وقتي هم كه با اخلاص در اين وادي قدم بزند، اگر چيزي از منيت هم در وجودش مانده باشد از عالم غيب دست او را خواهند گرفت و منيت را از وجودش محو كرده و حال «فنا» به او دست مي دهد.

كساني كه دل به دنيا بسته و فريب خورده ي شيطان هستند، اين مقامات را انكار كرده و آن را حاصل توهم مي دانند؛ در حالي كه آن فنايي كه ما در طبيعت و دنيا داريم، به مراتب از فنايي كه عرفا ادعا مي كنند عجيب تر است. ما در اين دنيا به كلي از تمام عوالم غيب غافليم؛ حال آن كه از هر جهت آشكارتر از اين عالمند. ما از ذات و صفات خدا غافليم؛ در حالي كه ظهور، مختص به ذات او است؛ اما ما براي اثبات آن عالم و ذات مقدس به برهان و استدلال متوسل مي شويم. چه فنايي عجيب تر از اين!!


پاورقي

[1] بسمه تعالي، و بايد دانست كه اختصاص جميع محامد يا جنس حمد - به دو احتمالي كه در الف و لام الحمد وجود دارد - با سببيت فلسفي در تضاد است؛ هر چند سببيت به معناي دقيق آن باشد و جز با زبان قرآن و عرفان اولياء عليهم صلوات الله - نمي توان توجيه كرد.


بازگشت