نتيجه گيري
از مطالبي كه گفته شد معلوم مي شود كه حقيقت استعاذه حالتي نفساني است كه از علم برهاني به توحيد افعالي و ايمان به آن به دست مي آيد. يعني پس از آن كه از راه عقلي آيات و روايات فهميد كه تنها خدا است كه در سلطنت و تأثيرگذاري يگانه است و شريكي ندارد و حتي اصل تأثير هم منحصر در خدا است، بايد با قلم عقل بر صفحه ي دل، حقيقت لا اله الا الله و لا مؤثر في الوجود الا الله [1] را بنويسد.
وقتي كه دل به اين حقيقت ايمان آورد، به انقطاع دست پيدا مي كند و وقتي شيطان را قوي و رهزن راه انسانيت ديد، حالت اضطراري به او دست مي دهد كه حقيقت استعاذه همان حالت است. از آن جا كه زبان، ترجمان دل است، آن اضطرار بر زبان
[ صفحه 150]
مي آيد و بنده «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» را از روي حقيقت مي گويد.
اگر در قلب اثري از اين حقايق نباشد و شيطان بر دل مسلط باشد، استعاذه نيز از ناحيه ي تدبير شيطان گفته مي شود. در ظاهر «أعوذ بالله من الشيطان» مي گويد و در حقيقت «أعوذ بالشيطان من الله» است. شيطان، گوينده ي چنين استعاذه اي را مسخره مي كند. استعاذه ي اين شخص مانند كسي است كه مي خواهد از شر دشمن فرار كند و به سوي قلعه ي محكمي برود؛ ولي خودش به طرف دشمن مي رود و پشت به قلعه حركت مي كند. چنين شخصي علاوه بر آن كه به شر دشمن گرفتار مي شود، مورد تمسخر هم قرار مي گيرد.
پاورقي
[1] [هيچ مؤثري در عالم جز خدا نيست].