آداب شهادت به رسالت


بايد دانست كه طي سفر روحاني با پاي شكسته و قلب بي نور ممكن نيست. بايد در اين سلوك معنوي به مقام معنوي راهنمايان معرفت تمسك جست. اگر كسي بدون



[ صفحه 90]



تمسك به ولايت اين راهنمايان بخواهد در مسير سلوك قدم بردارد، نتيجه ي سلوك او رسيدن به شيطان و جهنم خواهد بود.

تمسك به اوليائي كه خودشان سير الي الله را به پايان برده اند، از لوازم اين سير است. در احاديث نيز به اين معنا اشاره شده و در كتاب وسائل الشيعه فصلي با عنوان «بطلان عبادت بدون ولايت ائمه عليهم السلام و اعتقاد به آنان» وجود دارد.

محمد بن مسلم مي گويد: «از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: «بدان اي محمد! همانا پيشوايان ستم و تبعيت كنندگان از آن ها از دين خدا خارج بوده و گمراه و گمراه كننده اند؛ پس اعمال آن ها بسان خاكستري است كه در روزي طوفاني، باد سختي بر آن وزيدن بگيرد و آن را پراكنده كند». [1] .

در روايتي ديگر امام باقر عليه السلام فرمود: «اگر كسي شب ها را به عبادت زنده بدارد، روزها را روزه بگيرد؛ تمام مالش را به عنوان صدقه بدهد و در تمام عمر حج به جا بياورد؛ اما ولايت ولي خدا را نشناسد كه به آن تمسك كند و اعمالش را با راهنمايي او انجام دهد، در نزد خدا پاداشي ندارد و از اهل ايمان به حساب نمي آيد». [2] .

از ابوحمزه ثمالي نقل شده است كه: «امام سجاد عليه السلام به ما فرمود: «كدام يك از بقعه ها با فضيلت تر است؟» گفتيم: «خداوند و رسول او و پسر رسول او بهتر مي دانند.» فرمود: «برترين بقعه ها براي ما، بين ركن و مقام است. اگر كسي به اندازه ي نوح كه در ميان قومش نهصد و پنجاه سال عمر كرد، عمر كند، روز را روزه بگيرد و شب ها بين ركن و مقام به عبادت بايستد؛ اما خدا را در حالي ملاقات كند كه ولايت ما را ندارد، چيزي از عبادات او به حالش سودمند نخواهد بود». [3] .



[ صفحه 91]



بايد شهادت به رسالت؛ به ويژه رسالت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را از زبان به قلب برسانيم. آنگاه كه عظمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به دل وارد شد، اهميت و عظمت احكام و آدابي كه او از جانب خدا آورده و هم وارد قلب مي شود. وقتي قلب اين عظمت را درك كرد، باقي نيروهاي ملكي و ملكوتي انسان نيز خاضع شده و احكام شريعت مقدس اسلام در تمام وجود انسان جاري مي شود. علامت صدق اين شهادت آن است كه انسان در باطن و ظاهر از احكام شريعت تخلف نكند.

وجه ديگر شهادت به رسالت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آن است كه انسان به نيروهاي ملكي و ملكوتي خويش اعلام كند نماز، سوغات و ره آورد سفر معنوي و سير و سلوك روحاني حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد. وقتي اين عقيده در دل استوار شد، سالك عظمت اين مقام را درك نموده و با خوف و رجا قدم در اين وادي مي نهد.

اميد است اگر به اندازه ي توانايي، حق نماز را به جاي آوريم، حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم از ما دستگيري كرده، ما را به مقام قرب الهي كه مطلوب فطري ما است برساند.

در حديثي كه معراج رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را شرح مي دهد، آمده است: «پس از آن كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با محمل نوري كه از جانب خداوند نازل شده بود با همراهي جبرئيل عروج كرده و به آسمان سوم رسيدند، ملائكه فرار كرده، سجده نمودند و تسبيح گفتند. جبرئيل گفت: «أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله.» ملائكه جمع شدند و بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سلام كردند. سپس از حال اميرمؤمنان علي عليه السلام پرسيدند. پس از آن درهاي آسمان گشوده شد و حضرت به آسمان چهارم عروج كرد. در آن جا ملائكه چيزي نگفتند. سپس درهاي آسمان گشوده شد و فرشتگان جمع شدند و جبرئيل باقي اقامه را گفت». [4] .

از اين حديث معلوم مي شود كه فرشتگان هيچ يك از آسمان ها، تاب ديدن



[ صفحه 92]



جمال احمدي را ندارند. آن ها به محض ديدن آن نور مقدس به سجده مي افتند و پراكنده مي شوند و خيال مي كنند كه اين نور، نور مطلق الهي است. ايشان با شنيدن اذان و اقامه باز مي گردند و درهاي آسمان گشوده مي شود و حجاب ها از ميان مي رود. پس سالك بايد با اين شهادت ها از حجاب بيرون بيايد.


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 1، ص 119، ح 1؛ الكافي، ج 1، ص 184، ح 8.

[2] الكافي، ج 2، ص 19، ح 5.

[3] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 204، ح 2؛ وسائل الشيعه، ج 1، ص 122، ح 12.

[4] علل الشرائع، ج 2، ص 312، ح 1.


بازگشت