حالات اولياي خدا در هنگامه ي نماز


در اين جا به برخي از حالات معصومين عليهم السلام در هنگامه ي نماز مي پردازيم تا با تدبر در حالات آن بزرگواران از خواب غفلت برخيزيم.

از برخي همسران رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم نقل شده كه آن حضرت با ما سخن



[ صفحه 74]



مي گفت و ما هم با او صحبت مي كرديم. زماني كه وقت نماز فرا مي رسيد، گويا او ما را نمي شناخت و ما هم او را نمي شناختيم. اين حالت بدان جهت بود كه ياد خدا همه چيز را از ياد او مي برد. [1] .

درباره ي اميرمؤمنان علي عليه السلام آمده است، در هنگامه ي نماز حضرت به خود مي پيچيد و مي لرزيد. به آن حضرت عرض شد: «يا اميرالمؤمنين! اين چه حالي است؟» فرمود: «اكنون وقت اداي امانتي آمد كه خداوند آن را بر آسمان ها و زمين عرضه كرد؛ ولي آن ها از پذيرش آن ابا كردند و ترسيدند». [2] .

وقتي امام حسن عليه السلام وضو مي گرفت، رنگش دگرگون مي شد و پاهايش مي لرزيد. دليل اين حالت را از حضرت جويا شدند، فرمود: «براي كسي كه در مقابل صاحب عرش ايستاده، سزاوار است كه رنگش زرد شده و مفاصلش بلرزد». [3] .

در حالات امام سجاد عليه السلام نقل شده كه ايشان در هنگام وضو رنگش زرد مي شد. به ايشان عرض شد: «اين چه حالي است كه در هنگام وضو به شما دست داده است؟» فرمود: «مگر نمي دانيد در مقابل چه كسي ايستاده ام؟» [4] .

ما نيز اگر قدري تفكر كنيم و به قلب وامانده ي خويش بفهمانيم كه اوقات نماز، وقت حضور در بارگاه الهي و زماني است كه خداوند، آن عظيم مطلق، بنده ي ناچيز خويش را به مناجات دعوت فرموده و اذن دخول داده است تا به سعادت ابدي و شادي دائمي برسد، از داخل شدن وقت نماز احساس بهجت و شادي خواهيم كرد. اگر قلب، عظمت و اهميت اين مقام را درك كند، به ميزان دركش خوف و خشيتي برايش حاصل مي شود.

ناگفته نماند كه حالات اولياء الهي متفاوت است. گاهي تجليات لطفي خدا و



[ صفحه 75]



درك عظمت و رحمت، به آن ها حالت شوق حضور و شادي و بهجت مي دهد و گاه تجليات صفات جلال خدا آن ها را از خود بي خود كرده و لرزه بر اندام آن ها مي اندازد.


پاورقي

[1] مستدرك الوسائل، ج 4، ص 100، ح 17.

[2] همان، ص 99، ح 14 و ص 94، ح 5.

[3] بحارالانوار، ج 77، ص 346، ح 30.

[4] مستدرك الوسائل، ج 1، ص 355، ح 8.


بازگشت