اهميت حضور قلب و راه به دست آوردن آن


با توجه به آنچه در گذشته آمد، بايد گفت شرط قبولي اعمال، قبولي نماز است. شرط قبولي نماز هم حضور قلب مي باشد؛ پس كليد گنجينه ي اعمال و دروازه ي سعادت، حضور قلب است كه بدون آن همه ي عبادات بي اعتبار خواهد شد. حال كه حضور قلب اين اندازه اهميت دارد بدان كه كليد در سعادت و شقاوت، در خود تو است؛ پس اگر جواني، از عمر و توانايي خويش استفاده كن كه اگر جواني بگذرد، گنج قوت و توانايي نيز از دست مي رود و اگر پيري، باقي عمر را غنيمت بشمار. هر چه باشد تا در اين دنيا هستي دري از سعادت به رويت باز است. خدا نكند كه اين در بسته شود كه آن گاه ديگر جز حسرت و پشيماني نصيب ديگري نداري.

براي به دست آوردن حضور قلب بايد موانع حضور قلب را از ميان برداشت. مانع حضور قلب در عبادات پراكندگي خاطر و زيادي اموري است كه دل متوجه آن ها است. ريشه ي اين پراكندگي و كثرت گاهي حواس ظاهري است؛ مثل آن كه انسان در حال عبادت چيزي مي شنود و همان موجب خيال پردازي شده و در ذهنش از شاخه اي به شاخه ي ديگر مي پرد يا چشم انسان چيزي مي بيند و چنين حالتي رخ مي دهد.



[ صفحه 32]



برخي راه درمان اين امور را در برداشتن اسباب آن مي دانند. اين ها سفارش مي كنند كه مثلا در جاي تاريك يا خانه اي خلوت و يا اين كه با چشم بسته نماز خوانده شود؛ اما اين راه مانعي را از سر راه حضور قلب برنمي دارد؛ چرا كه مشكل اصلي، خيال انسان است كه با كوچك ترين بهانه اي فعال مي شود. پس بايد قوه ي خيال و وهم را اصلاح نمود؛ البته همين راه ها هم براي برخي مفيد است؛ اما ما به دنبال درمان قطعي و ريشه اي هستيم.

گاهي هم مانع حضور قلب امور باطني است كه دو منشأ بزرگ دارد؛ يكي هرزه گري و فرار بودن قوه ي خيال و ديگري حب دنيا و تعلق به مظاهر دنيايي است.


بازگشت