اسرار تكبيرة الاحرام


معناي تكبير (الله اكبر) اين است كه: خداوند از هر چيز بزرگ تر است، خداوند بزرگ تر از آن است كه به وصف آيد. خداوند بزرگ تر از آن است كه با حواص احساس شود. خداوند بزرگ تر از آن است كه با مخلوقات مقايسه شود. اگر خدا در نظر ما بزرگ تر باشد و «الله اكبر» از عمق جانمان و از روي ايمان و باور، برآيد ديگر دنيا و جاذبه هايش، قدرت ها و جلوه هايش در نظر ما كوچك و بي جلوه خواهد بود كسي كه چنين عقيده اي داشته باشد همه چيز در نظر او كوچك مي شود. مگر نه اين كه هواپيما، هر چه بيشتر اوج بگيرد و بالا رود، خانه ها و ساختمان هاي زمين كوچك تر به نظر مي آيد؟ آن كه خدا در نظرش مهم و عظيم باشد، جز خداوند، در نظرش بي مقدار جلوه مي كند، بنابراين اگر زبانت به گفتن تكبير تكلم كرد، هرگز دلت آن را تكذيب نكند؛ زيرا اگر با زبان تكبير بگويي و در دلت موجودي را بزرگ تر از خداي سبحان بداني، دلت تو را تكذيب مي كند، اگر چه در گفتن «الله اكبر» راستگو باشي و سخن حقي را به زبان براني، ولي اگر گفتارت با اعتقاد قلبي ات نسازد، دروغگو به شمار مي آيي. از اين رهگذر هنگامي كه منافقان به خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم رسيدند، گفتند: (نشهد انك لرسول الله)؛ ما گواهي مي دهيم كه تو فرستاده ي خدا هستي. خداوند مي فرمايد: (و الله يشهد إن المنافقين لكاذبون)؛ و خداوند گواه است كه منافقين دروغ مي گويند سخن منافقان، سخن حق و مطابق با واقع بود؛ ولي چون با اعتقاد دروني شان مطابق نبود، خداوند به دروغگو بودن آنها گواهي داده است.



[ صفحه 208]



اگر تو نيز در آغاز نماز تكبير به زبان راندي و در دلت ديگري را برتر از خداي سبحان قرار دادي، به منطق قرآن دروغگو هستي! اگر در برابر فرمان خداوند، از خواسته هاي نفس پيروي كني، نفس را معبود خود قرار داده اي و آن را بزرگ تر از خداوند متعال پنداشته اي، و معناي آن اين است كه: تكبير تو گفتاري با زبان و بر خلاف عقيده ي قلبي توست. كه اگر زود توبه نكني و مغفرت نطلبي و اميد عفو و بخشش از خداي كريم نداشته باشي، خطر بسيار شديدي تو را تهديد مي كند چنانچه پيشواي ششم شيعيان امام صادق عليه السلام در اين رابطه مي فرمايد:

هنگامي كه تكبير گفتي، آنچه را كه در ميان زمين و آسمان است در برابر عظمت كبريايي او كوچك بشمار، كه اگر خداوند بر قلبي توجه كند و او را چنين يابد كه خدا را تكبير مي گويد و در دلش چيزي هست كه با حقيقت تكبيرش نمي سازد، به او مي فرمايد: اي دروغگو! آيا مرا گول مي زني؟ به عزت و جلالم سوگند، كه تو را از حلاوت و شيريني ياد خود محروم مي سازم و از قرب خود محجوب مي نمايم و از نشاط مناجات خود بي بهره ات مي سازم.

پس خويشتن را بيازماي، اگر چنين يافتي كه به هنگام ياد عظمت خدا در دلت، حلاوت و شيريني آن را احساس نمودي، قلبت با نام خدا و ياد خدا شاداب و شادكام شد، و احساس لذت كردي، پس بدان كه تكبير تو از روي صدق و صفاست و اگر چنين احساسي به تو دست نداد، از محروميت خود بدان كه در تكبير خود صادق نيستي و از درگاه ابدي مطرود مي باشي؛ پس بكوش كه با توبه و إنابه اجازه ي بازگشت دهند و به مقام قرب الهي باز گردي و



[ صفحه 209]



حلاوت عبادت را بازيابي.

اگر در تمام ساعات و دقايق نمي تواني در اين حال بماني، لا اقل در لحظه اي كه خدا را به عظمت ياد مي كني، دقيقا به او روي كن و از غير او روي برگردان، تا در گفتار خود صادق باشي و با خطاب «يا كاذب، اي دروغگو» عتاب نشوي. شايد خداوند رحمان غفلت هاي تو را در ديگر اوقات بيامرزد. [1] .

بعضي مي گويند: بلند كردن دست ها در تكبيرة الاحرام نماز، اشاره به اين است كه [پروردگارا!] در درياي معصيت غرق شده ام، براي نجاتم دستم را بگير. [2] .


پاورقي

[1] اسرار نماز، ترجمه ي اسرار الصلوة شهيد ثاني قدس سره، ص 135 و پرتوي از اسرار نماز، ص 152.

[2] ر.ك: عرفان اسلامي، ج 5، ص 203.


بازگشت