اميرالمؤمنين و توجه در نماز


ما رواه غير واحد من أن عليا عليه السلام قد أصابت رجله الشريف نشابة في غزوة صفين و لم يطق الجراحون إخراجها من رجله؛ لاستحكامها فيه، فلما قام إلي الصلاة أخرجوها حين كونه في السجدة، فلما فرغ من الصلاة علم بإخراجه و حلف أنه لم يحس ذلك أصلا. [1] .

در جنگ صفين تيري به پاي مبارك امير مؤمنان عليه السلام اصابت كرد و نوك تير در پاي حضرت باقي ماند. جراح ها نتوانستند آن را خارج سازند وقتي حضرت به سجده رفتند آن را بيرون آوردند، بعد از نماز حضرت قسم ياد فرمودند كه حس نكردند.

سؤال: چگونه ممكن است كسي چنين دردي را حس نكند؟

جواب: مراحل كمال انسان اولا: تسلط بر اعضا و جوارح است يعني بر چشم، گوش، زبان و... مسلط باشد ثانيا: تسلط بر خواسته هاي درون است از شهوت، غضب، حب مال، رياست طلبي و... ثالثا: تسلط بر أوهام و خيالات و افكار است كه در نماز اسير آنها نباشد. رابعا: فراموش كردن خويشتن و جذب



[ صفحه 187]



جلوات حضرت حق شدن است. مانند مادري كه ناگهان به او خبر مي دهند كه بچه ات زير ماشين رفت با عجله به سمت خيابان مي دود و در حالي كه تمام وجودش متوجه بچه است و از خودش فراموش كرده پايش به چهارچوب در كه داراي ميخ است مجروح شده و خون مي ريزد و متوجه نمي شود و وقتي در خيابان متوجه مي شود فرزند او نبوده است به خود مي آيد آن وقت احساس درد مي كند و قرآن كريم مشابه اين مسأله را در مورد زليخا دارد كه وقتي زنان مصر را دعوت كرد و قرار شد يوسف عليه السلام از محل ديد زنان مصر فقط عبور كند آنان چنان محو جمال يوسف عليه السلام شدند كه قرآن كريم مي فرمايد:

(فلما سمعت بمكرهن أرسلت إليهن و أعتدت لهن متكئا و آتت كل واحدة منهن سكينا و قالت أخرج عليهن فلما رأينه أكبرنه و قطعن أيديهن و قلن حاش لله ما هذا بشرا إن هذا إلا ملك كريم)؛ [2] .

چون [زليخا] ملامت زنان مصري را درباره ي خود شنيد، از آنها دعوت كرد و مجلسي بياراست و به احترام هر يك پشتي و تكيه گاهي قرار داد و به دست هر يك كاردي و ترنجي داد آن گاه به يوسف عليه السلام گفت: به مجلس آن زنان گذر كن. آنان چون يوسف را ديدند چنان محو جمال او شدند كه دست هايشان را بدون اين كه ا حساس كنند بريدند و گفتند اين جوان آدمي نيست بلكه فرشته اي است بزرگ و كريم.

سؤال: چگونه از پاي حضرت علي عليه السلام تير كشيده مي شود و حس نمي كند؛



[ صفحه 188]



ولي در جاي ديگر يكي از فضايل آن حضرت در قرآن كريم، انگشتر دادن به فقير در حال ركوع نماز است؟ [3] .

جواب: توجه به سائل و فقير در نماز توجه به خويشتن نيست بلكه در واقع توجه به خداوند است كه انفاق در راه او مانند خرج موشك، سرعت و مقدار رفتن به سوي خداوند را زيادتر مي كند.

از حضرت رضا عليه السلام روايت شده است كه اميرمؤمنان عليه السلام بارها مي فرمود: طوبي لمن أخلص لله العبادة و الدعاء، و لم يشغل قلبه بما تري عيناه، و لم ينس ذكر الله بما تسمع أذناه، و لم يحزن صدره بما أعطي غيره؛ [4] .

خوشا به حال كسي كه پرستش و نيايش خود را براي خدا خالص گرداند، و قلبش را به وسيله ي آنچه ديدگانش مي بيند مشغول نكند، و ياد خدا را به وسيله ي آنچه گوش هايش مي شنود از ياد نبرد و دلش به خاطر آنچه به ديگران عطا شده، اندوهگين نشود.


پاورقي

[1] خوئي، شرح نهج البلاغة، ج 8، ص 152؛ ناظم زاده، الفصول المأة في حياة أبي الائمة، ج 4، ص 130؛ فيض كاشاني، محجة البيضاء، ج 1، ص 398. و در تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 204 در جنگ احد نيز به دستور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم چنين كاري را كردند.

[2] يوسف (12)، آيه 31.

[3] (إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون)؛ ولي امر و ياور شما تنها خدا و رسول و آن مؤمناني هستند كه نماز بپا داشته و به فقيران در حال ركوع زكات مي دهند (كه به اتفاق مفسرين مراد از اين آيه، علي عليه السلام است كه فقيري را در حال ركوع انگشتر عطا كرد).«مائده (5) آيه 55».

[4] وسائل الشيعه، ج 1 ص 43.


بازگشت