علت عدم تمركز در نماز


زماني كه انسان مشغول اقامه نماز مي باشد، محركاتي، توجه قلبي و تمركز او را برهم مي زنند. براي پي بردن به علت وجود چنين محركاتي، مي توان آنها را طبقه بندي كرد و سپس به از بين بردن آنها اقدام نمود.

عدم تمركز در نماز براي نمازگزاران، علت هاي متفاوتي مي تواند داشته باشد.

بايد توجه داشت كه هيچ كس را نمي توان يافت لحظه اي بدون تفكر به سر برد؛ حتي زماني كه انسان مشغول انجام دادن كاري مي باشد، در حقيقت براساس عملي كه انجام مي دهد، به تفكر مشغول است و يا كسي كه در حال مطالعه و يا در حال مشاهده تلويزيون است، در اين حالت مشغول تفكر مي باشد.

بر اين اساس مي توان گفت كه نمي توان لحظه اي را براي انسان يافت كه بدون تفكر باشد؛ حال ممكن است اين تفكر مثبت باشد و يا منفي.

بنابراين بايد گفت، فردي كه در حال نماز است، فكر كردن، عادت هميشگي او است و او نمي تواند از عادت خود دست بردارد.

بايد دانست كه اسلام تفكر كردن، حتي در حال نماز را از انسان سلب نكرده است و برعكس به او سفارش كرده است كه در حال نماز فكر كند!

اما بايد فكر كردن انسان در حال نماز جهت دار باشد؛ بدين معني كه در حال نماز همواره در تفكر اين حقيقت بايد باشد كه پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم فرموده اند:

«خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را مي بيني، اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند.»

چنين تفكري در حال نماز، بهترين و سازنده ترين فكري است كه مي تواند انسان را به اوج آگاهي برساند و انسان به وسيله اين تفكر است كه به عروج مي رسد.

اما گاهي برخي از محركات ذهني موجب به هم خوردن تمركز و توجه انسان مي گردد و گاهي نيز محركات بيروني عامل ايجاد تشويش ذهني نمازگزار مي شود. محركات ذهني، گاهي مي تواند توسط تفكرات و تخيلات خود فرد در نماز باشد. اين عارضه، شديدترين و



[ صفحه 163]



شايع ترين عاملي است كه نماز يك نمازگزار را مورد تهديد قرار مي دهد.

زماني كه در انجام كارهاي روزانه، موفقيت يا عدم موفقيت براي ما حاصل شده باشد، تفكر در مورد آن موضوع به هنگام اداي نماز، لحظه اي از ذهن ما خارج نمي شود.

اين عامل عدم تمركز، از درون فرد سرچشمه مي گيرد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«در حال نماز به كسي توجه نداشته باشيد. به درستي كه چنين نمازي كامل نيست.» [1] .

نمازگزاري كه در قلب و ذهنش به هنگام نماز، مشغول اعمال روزانه خود باشد، به طور يقين در چنين حالتي توجه او معطوف خداوند متعال نمي باشد و نمي داند كه با چه كسي سخن مي گويد. اين گونه نمازي مورد قبول خداي تعالي نمي باشد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«خداوند نماز بنده اي كه قلبش همراه دستانش (جسمش) در نماز حاضر نيست، قبول نمي كند.» [2] .

بنابراين عدم حضور قلبي، بر اثر تفكر و مشغول بودن ذهن فرد به كارهاي روزانه و نظاير آن، موجب عدم قبولي نماز مي گردد.

گاهي نيز محركات بيروني عامل مشغوليت ذهني نمازگزار مي گردد.

در ايجاد چنين محركي، خود نمازگزار بيشتر دخالت دارد. فردي كه در حال نماز، با ريش و لباس و دست هاي خود بازي مي كند، بدون شك در چنين حالتي از ياد خدا غافل است و تمركزي نسبت به نماز ندارد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:

«فرد بايد در نماز خاشع باشد، پس وقتي، كسي كه براي خداي عزوجل خاشع شد، اعضا و جوارحش نيز خاشع مي گردد و با چيزي (در حال نماز) بازي نمي كند.» [3] .



[ صفحه 164]



به لحاظ اينكه مشغول بودن بدون علت در نماز، تمركز ذهني نمازگزار را از بين مي برد، لذا از سوي ائمه معصومين عليهماالسلام تأكيد گرديده است كه از اين عمل شديدا خودداري گردد.

بنابراين بر نمازگزار لازم است كه در حال نماز به طور كامل مواظب اعمال و رفتار خود باشد. و بدون علت، ارزش نماز خود را كم رنگ نسازد.

نمازگزار بايد بداند كه در حال نماز در مقابل كسي ايستاده است كه او را مي بيند و از اسرار قلبي وي آگاهي دارد و هر گونه عملي از نظر وي مخفي نمي باشد.

محركات بيروني ممكن است از افراد و صداهايي باشد كه در محيط زندگي نمازگزار وجود دارند.

به طور مثال؛ صداها و آمد و شد افراد مي تواند تمركز ذهني و قلبي نمازگزار را برهم بزند. اگر نمازگزار در حالت نماز به حالت خشوع و توجه قلبي كامل باشد معمولا چنين محركاتي نمي تواند به تمركز او آسيبي برساند، اما اگر نمازگزار نتواند خود را از اين محركات، رهايي بخشد، لازم است مكان نمازش را به جايي انتقال دهد كه محركات محيطي كمتري در آنجا وجود داشته باشد.

يكي ديگر از عواملي كه در مخدوش نمودن ارزش نماز، اهميت ويژه اي دارد، عجله نمودن در بيان عباراتي است كه در نماز به كار برده مي شود. عجله نمودن در اداي جملات نماز و سعي در به پايان بردن سريع آن، به ارزش و اهميت نماز آسيب مي رساند؛ زيرا كسي كه جملات نماز را به طور سريع ادا مي نمايد، به طور مسلم از درك مفاهيم واقعي آنچه مي گويد، غافل است و نمي داند چه مفهومي را به كار مي برد و با چه كسي سخن مي گويد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«دزدترين مردم كسي است كه به خاطر سرعت و شتابزدگي، از نماز خود كم كند. نماز چنين كسي، چون جامه مندرسي درهم پيچيده شده، به صورت او پرتاب مي گردد.» [4] .

نمازگزار بايد توجه داشته باشد كه تأمل و انديشه در بيان مفاهيم نماز به اجراي صحيح نماز كمك مي كند و موجب مي شود كه انسان حضور قلبي بيشتري پيدا كند.

علت عدم تمركز گاهي نيز ممكن است بر اثر وسوسه هاي شيطان باشد. شيطان نيز گاهي به هنگام نماز تلاش مي كند كه نمازگزار را از حالت تمركز، خارج سازد و او را دچار اشتباه بكند.



[ صفحه 165]



نمازگزار بايد بداند كه شيطان دشمن سرسخت او در حال نماز است و همواره مي خواهد او را از اجراي نماز بهتر جلوگيري كند.

وسوسه شيطان، در اثر غفلت انسان از ياد خداوند متعال، پديدار مي گردد. وقتي كه انسان خدا را از نظر خود فراموش كرد، شيطان نيز جرأت پيدا مي كند كه در قلب وي به وسوسه گري بپردازد. زماني كه انسان خدا را فراموش كرد، ديگر از مرتكب شدن به هر گناهي نمي تواند خودداري نمايد، زيرا براي انجام گناه، مانعي سر راه خود نمي بيند.

با تكرار هر گناه قلب او تيره مي گردد و فراموش مي كند كه خداوند او را مي بيند و از اسرار قلبي او آگاهي دارد.

مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

«شيطان توانايي آن را ندارد در قلب انسان وسوسه ايجاد كند تا زماني كه بنده از ياد خدا روي گردان شود، اوامر الهي را خوار بشمارد، در گناه مستقر گردد، و فراموش كند كه خداوند از اسرار قلبي وي آگاهي دارد.» [5] .

بايد دانست كه نمازهاي پنجگانه، يكي از ذكرهاي بسيار مهم مي باشد.

زيرا انسان زماني كه پنج بار روي به درگاه خداي متعال مي نمايد، همواره در اين لحظات، اين مفهوم را در قلب خود تكرار مي كند كه خداوند او را مي بيند و از اسرار قلبي وي آگاهي دارد. همين تذكر و تفكر و يادآوري، كافي است كه خداوند متعال در قلب او، نيرويي پديد آورد كه قدرت مقابله با وسوسه شيطان را داشته باشد و از گناه دوري نمايد و هر زمان كه در مقابل وسوسه گناهي قرار گرفت، بلافاصله در ذهنش اين تفكر پديد آيد كه خداوند بر قلب و ذهن او احاطه دارد و بر اعمال او مشاهده گر است. همين تفكر كافي است كه او دست از گناه بردارد.

بنابراين، يكي از اهداف نماز آن است كه انسان خود را در مقابل وسوسه هاي شيطان، كه دشمن سرسخت وي مي باشد و همواره او را به سوي گناهان دعوت مي نمايد، تقويت نمايد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«شيطان همواره از فرزندان آدم بيمناك است تا زماني كه انسان نمازهاي پنجگانه اش را با دقت و شرايط و آداب بجا مي آورد.



[ صفحه 166]



زماني كه فرد نمازش را ضايع نمود، بر او چيره مي شود و او را در گناهان بزرگ مي اندازد و وي را گرفتار مي كند.» [6] .

غلبه بر شيطان بر انسان، روش هاي خاص خود را دارد. انسان به هر ميزان از نظر قواي جسمي قوي تر باشد در مقابل وسوسه هاي شيطان نمي تواند قدرت مقاومت داشته باشد. انسان تنها زماني مي تواند بر وسوسه هاي شيطان چيره گردد كه در اجراي دستورات خداوند متعال، چه در حال نماز و چه در مواقع ديگر كوتاهي ننمايد. زماني كه بنده در حال نماز، حضور قلبي پيدا مي كند وسوسه هاي شيطان از او دور مي شود.

مولاي بزرگوار، امام مهدي عليه السلام مي فرمايند:

«هيچ عاملي، مانند نماز بيني شيطان را به خاك نمي مالد و او را خوار نمي سازد. پس نماز بخوانيد و بيني شيطان را به خاك بماليد.» [7] .

شيطان دشمن اصلي انسان مي باشد، بخصوص در زماني كه انسان مشغول نماز است و با خداي خود راز و نياز مي كند، او همواره سعي دارد براساس غفلت نمازگزار و تباه ساختن نماز او، وي را به گناهان آلوده سازد.

اگر انسان نمازش را به حالت خشوع و فروتني و حضور قلبي و با تمام خصوصياتي كه ائمه معصومين عليهم السلام بيان فرموده اند به جا بياورد، بر شيطان غلبه خواهد كرد و بر او چيرگي خواهد يافت و به او مجال چنين وسوسه اي را نخواهد داد كه او را در دام گناهان بيفكند.

با اينكه شيطان دشمن سرسخت انسان مي باشد. اما خداوند متعال نسبت به بندگان خود عنايت خاصي دارد.

بايد توجه داشت اگر در حال نماز انسان تا سه مرتبه، توجه خود را معطوف چيز ديگري بنمايد، مورد مغفرت بخشش خداي تعالي قرار مي گيرد، اما بار چهارم او را به حال خود رها مي سازد.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«هر بنده اي كه در حال نماز به غير خدا توجه كند، خداوند به او مي فرمايد: بنده من! چه كسي را قصد كرده اي و او را طلب مي كني؟! آيا جز من پروردگار نگهباني را مي جويي؟ آيا غير از من بخشنده ديگري را طلب مي كني؟! در صورتي كه من كريم ترين كريمان و



[ صفحه 167]



بخشنده ترين بخشندگان و بهترين عطا كنندگان هستم. ثوابي را به تو عطا نمايم كه به شمارش نمي آيد. به من توجه داشته باش؛ زيرا من و ملائكم به تو توجه داريم. پس اگر نمازگزار به خدا توجه كرد، گناهان گذشته اش محو مي شود و اگر دوباره به غير از خدا متوجه شد، خداوند متعال مجددا او را مانند سابق مورد خطاب قرار مي دهد. اگر به نمازش توجه كرد، گناه غفلت از نماز او آمرزيده مي شود و آثارش زايل مي گردد. اگر براي سومين بار از توجه به نماز منصرف شد، خداوند متعال هم خطاب سابق را تكرار مي كند. اگر به نماز توجه كرد، اين مرتبه هم گناهش بخشيده مي شود. پس اگر دفعه چهارم باز هم از توجه به نماز انصراف پيدا نمود، در اين صورت خدا و ملائكه از وي اعراض مي كنند و خداوند به او مي فرمايد:

تو را در ولايت چيزي قرار دادم كه به آن علاقه داري.» [8] .

بنابراين نمازگزار بايد به طور كامل مراقب محركات دروني و بيروني، كه حضور قلبي نماز را به هم مي زند، باشد و هر گونه محركاتي را كه خللي در نماز او ايجاد مي كنند، با چند لحظه سكوت كردن برطرف نمايد. نمازگزار در همان لحظه اي كه متوجه گرديد، خطورات قلبي پيدا كرده و توجهش به جهت ديگري معطوف گرديده است، به وسيله توجه نمودن به اين موضوع، كه در حضور خداي تعالي قيام نموده است و او از مكنونات قلبي وي آگاهي دارد، مي تواند تمركز ذهني خود را بازيابد و بار ديگر توجه قلبي خود را معطوف خداوند متعال كند و بدين وسيله عنايت و لطف خداوند متعال را به سوي خود جلب نمايد.

نمازگزار بايد سعي كند كه اين عمل او از سه بار بيشتر تكرار نگردد و خود را از رحمت بي دريغ خداوند متعال محروم نسازد.

عطوفت خداوند متعال در كلام زيباي مولاي بزرگوار امام صادق عليه السلام نيز جلوه گر است:

آن بزرگوار مي فرمايند:



[ صفحه 168]



«وقتي بنده به نماز مي ايستد، خداي عزوجل به او توجه مي كند و توجهش را تا زماني كه سه مرتبه از ياد او غافل نشده است، قطع نمي كند. در اين هنگام خداي سبحان نيز از او اعراض مي نمايد.» [9] .

مطالعه در چگونگي برگزاري نماز ائمه معصومين عليهماالسلام حاكي از آن است كه آن بزرگواران همواره خود را در حضور حضرت باريتعالي احساس مي كردند و بدين جهت نمازهايشان همواره با خشوع كامل انجام مي گرفت.

مطالعه رواياتي كه از آن بزرگواران به ما رسيده است اين موضوع را به درستي ثابت مي كند.

ابوحمزه ثمالي گويد: مولاي بزرگوار، امام سجاد عليه السلام را ديدم كه نماز مي خواند. عباي آن حضرت از دوشش افتاد. آن بزرگوار عبا را راست نفرمود تا اينكه از نماز فارغ شد. از آن بزرگوار سؤال كردم كه چرا به هنگام نماز عبايتان را راست نفرموديد؟

فرمودند:

«واي بر تو! آيا نمي داني در حضور چه كسي بودم؟ همانا از بنده نمازش قبول نمي شود مگر آن مقداري كه به آن توجه داشته است.» [10] .

عرض كردم: فدايت شوم بدين ترتيب ما هلاك شده ايم!

امام بزرگوار عليه السلام فرمودند:

«هرگز، همانا خدا آن را براي مؤمنين به وسيله نوافل تمام فرمايد.» [11] .

به طور مسلم هر فرد نمازگزار نمي تواند آن چنانكه هست و دستور داده شده، نمازش را به نحو احسن برگزار نمايد و هر اندازه در اين زمينه تلاش نمايد، خطورات ذهني و محركات محيطي، حواس او را نسبت به نماز و حضور قلبي منحرف مي سازد.

لذا شايسته است كه با بكار بستن رهنمودهاي ائمه معصومين عليهماالسلام نمازهاي خود را تا جايي كه امكان دارد، برگزار نمايد.



[ صفحه 169]




پاورقي

[1] لا تلتفتوا في صلاتكم فانه لا صلاة لملتفت. (احاديث نماز، ج 1، ص 203).

[2] لا يقبل الله صلاة عبد لا يحضر قلبه مع يديه. (همان، ج 1، ص 208).

[3] ليخشع الرجل في صلوته فانه من خشع قلبه لله عزوجل، خشعت جوارحه فلا يعبث بشي ء في الصلاة. (همان، ج 1، ص 205).

[4] اسرق الناس فاالذي يسرق من صلاته فصلاته تلف كما يلف الثوب الخلق فيضرب بها وجهه. (احاديث نماز، ج 1، ص 253).

[5] لا يتمكن الشيطان بالوسوسة من العبد الا و قد اعرض عن ذكر الله و استهان بامره و سكن الي نهيه و نسي اطلاعه علي سره (حديث تربيت، ج 4، ص 65).

[6] لا يزال الشيطان يرعب من بني آدم ما حافظ علي الصلوات الخمس، فاذا ضيعهن تجرء عليه و اوقعه في العظائم. (احاديث نماز، ج 1، ص 80).

[7] ما ارغم انف الشيطان بشي ء مثل الصلاة، فصلها و ارغم انف الشيطان (همان، ج 1، ص 80).

[8] ايما عبد التفت في صلاته قال الله، يا عبدي الي من تقصد و من تطلب اربا عنري تريد او رقيبا سواي تطلب، او جوادا خلاي تبغي و انا اكرم الاكرمين و اجود الاجودين و افضل المعطين اثيبك ثوابا لا يحصي قدره، اقبل علي فاني عليك مقبل و ملائكتي عليك مقبلون فان اقبل زال عنه اثم ما كان منه فان التفت ثانية اعاد الله له مقالته فان اقبل علي صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما كان منه فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته فان اقبل علي صلاته غفر الله له ما تقدم من ذنبه فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائكة عنه و يقول وليتك يا عبدي الي ما توليت. (احاديث نماز، ج 1، ص 209).

[9] اذا قام العبد الي الصلاة اقبل الله عزوجل عليه بوجهه فلا يزال مقبلا عليه حتي يلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه. (احاديث نماز، ج 1، ص 206).

[10] ان العبد لا يقبل من صلاته الا ما اقبل منها.

[11] كلا، ان الله متمم ذلك للمؤمنين بالنوافل. (وسايل الشيعه، ج 4، ص 688).


بازگشت